Part 6:گل سرخِ گونه شیطان پرستیدنی بود...

136 28 8
                                    


"وقتی ک شیطان بهترین فرشته بود..کسی بنام فرشته وجود نداشت... هرکسی خوبی از فرد دیگری میدید ، میگفت : تو چقدر عین  شیطان هستی...همانقدر مهربان و پاک دل :) "
‌__________________________

جین وارد ماشین استاد کیم شد و بوی سرد اما دلنیشنی ب مشامش خورد ک احساس خنکی خوبی بهش منتقل میکرد این بو، بوی عطر مخصوص استاد کیم بود و جین عاشق این بو بود! استا کیم در ماشین  رو بهش باز کرده بود و اون الان داخل ماشین کنار صندلی راننده نشسته بود.  اولش قصد داشت بره عقب سوار شه ولی بنظر استاد کیم دوست نداشت ک جین عقب سوار بشه ...

وقتی چشمای جین ، استاد کیم رو دید ، فقط میخاست خدا رو بخاطر این همه جذابیت استادش، تحسین کنه... اون واقعا جذاب بود، طوری ک موهای خوش رنگشو ب بالا هدایت کرده بود و لباس و شلوار تنش ، اون رو قد بلند تر از همیشه نشون میداد، مگه میشه جذبش نشد؟!
و استاد کیم هم وقتی جین رو دیده بود میخاست همونجا بخاطر زیباییش بمیره ! اون واقعا زیبا بود و حتی تشبیه کردن زیباییش ب گل ها هم کافی نبود!

"خب جین! خوبی؟! "

لحن استادش اگر قبلا یکم رسمی بود، الان کاملا دوستانه و راحت بود و جین خیلی سریع این رو متوجه شده بود..

"بله ممنون استاد ک- چیز نه ...ینی استاد نامج- نه..."

نچی زیر لب گفت و خودشو بخاطر این سوتی ای ک داده بود لعنت کرد.

صدای خنده ی استاد کیم گوشش رو نوازش کرد و باعث شد دوباره لبخند روی لباش بشینه ‌ک یهو دستی روی موهاش قرار گرفت و بهشمون ریخت.

"تو چقدر بانمکی اخه! راحت باش ! گفتم که اینجا بعنوان دوست هستیم ن بعنوان استاد و دانشجوش!"

لپای جین گل انداخته بود و نمیدونست چجوری پنهونشون کنه و لبخند کج و کوله ای زد .

"نامجون! فقط بگو نامجون! حتی هیونگ هم نمیخاد بگی اگه راحت نیستی  =] "

"اخه اینطوری ک نمیشه !"

"اگر شروع کنی ب گفتن "نامجون"  بدون اینکه بخای در کنارش استاد یا کیم هم بگی ، کم کم عادت میکنی!"

"باشه ...سعیمو میکنم!"

•| The world before me & U |• :  °| جهان قبل از من و تو |° Where stories live. Discover now