"شانه هایی برای گریه کردن .... چشم هایی برای اشک ریختن... و آن موقع ک درحال ریختن آب روی سنگ قبر معشوقه ام بودم ، شیطان را دیدم ک روی شانه های خدا سر گذاشته بود و میگریست :) "_________________________
"این کتاب شعر واقعا محشره! منم دارمش ...هزار دور از روش خوندم ...ولی بازم حس میکنم باید هزاران دور دیگه از روش بخونم!"
نامجون ک حالا حالت چهرش شگفت زده بود گفت:
"واقعا؟ تو خوندیش؟؟ معنا و مفهومش رو خیلی سخت میشه فهمید و من واقعا تحسینت میکنم جین! من میخوام تازه شروع ب خوندنش کنم ..."
"ممنون استا- نه ینی نامجون! پس چجوری داده بودیش ب تهیونگ؟؟"
نامجون کتاب رو دست جین داد تا ماشین رو روشن کنه و با لبخند گفت:
"تهیونگ هم ب شعر علاقه داره و همیشه منتظره تا من ی کتاب جدید شعر بگیرم و بیاد ازم قرض بگیره و بره ب یونگی بخونه..."
"اوه..پس خیلی عاشقه !"
"اره..بیشتر از اونی ک فکرشو بکنی !! ولی بنظر یکم معنا و مفهموم شعر های این کتابو نمیفهمید و زودی بهم پسش داد..."
جین لبخندی زد و کتاب رو روی رون پاهاش قرار داد.
"خب! کجا بریم دیگه؟"
جین با تردید گفت:
"عام...خونه؟!"
و توی دلش گفت:
"البته با اینکه دلم نمیخاد ازت جدا شم!""ب این زودی؟؟؟"
جین درحالی ک یلحظه خستگی شدیدی ب چشماش وارد شد ،عینکشو دراورد و چشماش رو محکم روی هم فشار داد و گفت:
"عا- خب نظری ندارم ..."
"جین خوبی؟!"
"اره اره! فقط چشمام رو یلحظه حس کردم خیلی خسته شدن..."
نامجون هومی زیر لب گفت و نگاهی ب سرتاپای جین توی اون لباس انداخت و توی ذهنش هزار بار "عاشقتم" رو تکرار کرد.
"بهتر شدی؟!"
جین عینکشو گذاشت و چشماش رو چندبار بهم زد و سرشو ب معنای "اره" تکون داد.
"اگر شبا زیاد میشینی و توی نور چراغ مطالعه درس میخونی، بزارش کنار...چشم ها خیلی مهمن جین.."
"عاه- باشه سعیمو میکنم ولی عادت کردم دیگه.."
"مراقبشون باش !"
جین بخاطر نگرانی نامجون احساس ذوق کرد و یلحظه انگار یکی بهش گفت:"خدای من! تو عاشق شدی جین!" اما این افکارو کنار زد و ب پشتی صندلی تکیه داد و زیر چشمی ب نامجون ک حالا ماشینو ب حرکت دراورده بود نگاه کرد و گفت:
"جذاب!"
"جان؟چیزی گفتی جین؟!"
جین بخاطر اینکه افکارشو ب زبون اورده بود و حواسش نبود ، هول کرد و گفت:
"نه نه! هیچی !"
YOU ARE READING
•| The world before me & U |• : °| جهان قبل از من و تو |°
Fanfictionفنفیکشن "جهان قبل از من و تو " ____________ شاید روزی اسم شیطان ب معنای"خوش قلب ترین موجود جهان" بود...وای بر ما انسان ها، ک چ بر سر قلب پاک شیطان اوردیم ... :) ____________ شیطان موجود خوش قبل و پاک و مهربونی ک بهترین دوست و همدم خدا بود، در کنا...