✿ Little merman 13

5.5K 832 204
                                    

ساعت ده شب بود و تهیونگ و جونگکوک با جیمین و خواهرش توی نشیمن نشسته بودن و تصمیم گرفتن که فیلم کمدی ببینن.

جونگکوک لم داده بود به تهیونگ و نمیزاشت از کنارش تکون بخوره
حتی تهیونگ سعی کرد دو سه بار بلند شه و بره ظرفی که پر از میوه کرده بودو بیاره ولی جونگکوک چنان بهش محکم چسبیده بود که اجازه ی کوچیک ترین حرکتم بهش نمیداد

"جونگو یکم میری اونور تر؟ میخوام برم برات میوه بیارم "

جونگکوک سرشو از بازوی تهیونگ جدا کرد و با کنجکاوی به چشماش خیره شد.

"اسمش چیه؟ ما هم میوه داریمااا ولی من دوسشون ندارم، اونا بدمزن
چی میخوای واسم بیاری؟"

همینجور بهش خیره بود و منتظر بود ببینه تهیونگ چی میگه.

تهیونگ هم که از نگاهای خیره ی جونگکوک هول کرده بود سریع بلند شد تا هرچه زودتر به آشپزخونه بره.

"الان میارم بهت میگم "

جونگکوک همچنان منتظر و خیره داشت آشپزخونه رو نگاه میکرد تا ببینه تهیونگ میخواد چی براش بیاره

بعد از گذشت یک دقیقه تهیونگ با ظرف بزرگی که با هلو، گیلاس و توت فرنگی پر شده بود به سمتشون اومد.

برای جیمین و خواهرش بشقابی گذاشت و بعد از اینکه اونا میوه هایی که میخواستنو برداشتن
تهیونگ ظرفی که برای خودش و جونگکوک بودو پراز میوه کرد و نشست پیشش.

جیمین توت فرنگی توی دستشو کامل توی دهنش گذاشت و برگشت سمت جین هو

"بعد از اینکه این فیلم تموم ما هم میریم جین هو
ببین، همه هیونگا رفتن و فقط ما موندیم "

تهیونگ پوست هلوی توی دستشو کند و دادش به جونگکوک.

"هیونگ بزار راحت باشه
امشب هم بمونید "

جونگکوک با شنیدن این حرف سریع نگاهشو از هلوی پوست کندش گرفت و با دستش زد به بازوی تهیونگ

"هیونگ بزار اون زشتو ببره
انقدر بهش نگو بزار بمونه"

این حرفارو با چهره ی کیوتی که ازش انتظار نمیرفت زد و باعث شد جین هو با شنیدنشون گارد بگیره

"هی تو با من بودی؟
تو خیلی بی ادبی
از لاکم استفاده کردی همش هم به اوپام چسبیدی
الانم میگی نمیتونم بمونم، به تو چه اصلا "

جونگکوک بعد از خوردن هلوش با گونه هایی که چسبونکی شده بودن جوابشو داد.

"اگه یکبار دیگه به ته ته بگی اوپا موهاتو میکشم
حالا ببین"

دستاشو آورد بالا و انگشتاشو تکون میداد تا حرص جین هو رو دربیاره

"اینم دیگه ماله تو نیست
ماله خودمه "

Little MermanDonde viven las historias. Descúbrelo ahora