✿ Little merman 14

5.4K 796 218
                                    

دقیقا همون موقعی که رسیده بودن خونه
جین به تهیونگ زنگ زد و گفت قراره همشون
آوار بشن خونه تهیونگ

بعد از اینکه تلفنی حرف زدنشون تموم شد تهیونگ گوشیو رو میز گذاشت و رفت سمت اتاق
پشت در ایستاد و در زد

"جونگکوک تموم نشد؟ "

حرف زدن تهیونگ با جین پنج دقیقه طول کشیده بود و هنوز جونگکوک لباسشو نپوشیده بود

"نهههه این چیه ته ته "

تهیونگ فهمید که یه جا گیر کرده
درو باز کرد و رفت داخل که دید بلهههه
جونگکوک نمیدونست چجور باید سرهمی که تازه گرفته بودو بپوشه

لبخندی زد و رفت پیشش

"بده من تا بهت بگم پری کوچولو "

سرهمی پیکاچویی که گرفته بودنو از دستش گرفت و زیپشو کشید پایین

"جونگکوک لباساتو دربیار "

جونگکوک با یاداوری لباسایی که هنوز تنش بود هین آرومی کشید و تند تند درشون آورد
دست برد تا باکسر آبی رنگشم دربیاره که تهیونگ با فهمیدن این موضوع سریع دستشو گرفت تا متوقفش کنه

"چیکار میکنی
اونو بزار باشه نیازی نیست درش بیاری "

آخر حرفشو آروم گفت و بعد از اون سرهمی توی دستشو کنار پاهاش برد

"پاهاتو بزار این تو "

بعد از اون دستاشو وارد آستین لباس کرد و سعی کرد بی توجه به پوست صاف و سفید پری زیپشو ببنده و البته که موفق هم شد

"عالی شد "

پشت سر جونگکوک ایستاد
شونه هاشو گرفت و به سمت
آیینه ی روی کمد لباسا برگردوند تا خودشو ببینه

"این خیلی قشنگه "

جونگکوک با خنده گفت و نزدیک آیینه رفت تا از نزدیک خودشو ببینه
همینجور که داشت خودشو تو اون لباس چک میکرد
احساس کرد از پشت داره کشیده میشه
با تعجب برگشت و دید تهیونگ دمی که به پشتش وصل بودو گرفته و داره میکشه

از شوق لباس توی تنش و کشیده شدنش توسط تهیونگ جیغ آرومی کشید و پرید تو بغلش

"خیلی ممنون
اینا خیلی خوبن "

تهیونگ سریع دستاشو دورش حلقه کرد و
پری تو بغلشو به خودش فشرد

"نیازی به تشکر نیست کوکاچوی من"
(ترکیب کوکی و پیکاچو)

جو اتاق خیلی آروم بود و تهیونگ و جونگکوک تو بغل هم بودن که زنگ خونه به صدا در اومد

"هیونگات اومدن "

تهیونگ گفت و جونگکوک سریع ازش جدا شد

"هیونگیااااا "

گفت و دوید سمت در خونه

Little MermanDonde viven las historias. Descúbrelo ahora