چه حسی داره میخوام بهم بگی
هرچند خودم زیاد اینو حس کردم هر روزم تا قبل از اینکه کوسه داشته باشم اینجوری بود مگه نه
+نکن دکو
میدوریا بلند خندید و گفت
چی نکنم ، چرا ، بدت میاد
اون روزایی که میگفتم نکن کاچان تو چیکار میکردی
بیشتر اذیتم میکردی مگه نه+دکو من میخواستم ازت معذرت خواهی کنم
_هاننن بنظرت یکم دیر نیست برای این کارا
_معذرت خواهی
بلند فریاد زد
_مگه میتونه کارایی که قبلا کردیو جبران کنه+دکو صبر کن بزار بهت توضیح بدم
_نه نمیخواد الانم دیگه هیچوقت منو نمیبینی خوبه هرچند باید دنباله یه اسباب بازی دیگه بگردی
+ایزوکو نه نرو خواهشا
با داد از خواب پریدم لعنتی این چه خوابی بود
چرا قبلا یکی منو نشوند سر جاش و بگه اینقدر خودتو بالا نگیر
الانم دیگه نمیشه کاری کرد
باید دکو رو پیدا کنم
میدوریا
چشمامو آروم باز کردم
اههه لعنتی چرا یه حسه بعدی دارم همه جام انگار سر شدهصبر کن اینجا کجاست
دیدم رو یه تخت مشکی خوابیدم
دیوارا قهوهای و یه درِ مشکیبزار بلند ش....
اخخخ دستام بستس پاهامم بستسیعنی چی آخرین بار کجا بودم
اها رفتم خونه اون مردِ که فیلمو بهم نشون بده
که در باز شد
باکوگو
خب اول از کجا شروع کنم اول باید زنگ بزنم به خاله اینکو
هر چند احساس میکنم خونشونو عوض کردند اخه یه جوری بود انگار سوخته بود و ....
وایسا نکنه اون مشکلی که میگفت این بود یعنی...
نه بابا اون اگه همچین اتفاقی بیوفته تو خودش نگه نمیداره
اها برم از پلیسا بپرسم
.
.
.
.
.
.
.
._بچه ها چیکار کنیم بنظرت بزنیم بکشیمش
+نه احمق بنظرم یکم شکنجش کنیم بعد بکشیمش
*بسه دیگه اصلا شما رو برای چی آوردم تو این کار باید فقط بترسونیمش هر چی نباشه اون خیلی ترسوعه
*یکم که بترسونیمش دیگه دنباله قاتل نمیگرده+چشم
_همه چیز امادس رییس فقط باید یه ماسک بزنید که چهرتون رو نبینه
میدوریا
این کیه اومد نکنه...
*سلام ببین من میخوام بت یه شانس دوم بدم سعی کن زیاد تو دست و پای ما نباشی وگرنه اول همه آدمایی که میشناسیو میکشم بعدشم تو رو
فک کرده من میترسم ولی اگه یکی از دوستام بمیرن همش تقصیرِ من میشه
من میخوام جلوی قتلا رو بگیرم نه یه قتل جدید اضافه کنم
بعد این چرا اینقدر خونسرده قد و هیکلشم شبیه یه نفر ولی چرا یادم نمیاد*خوب میذارم بری ولی یادت باشه دیگه دنبالمون نگرد
*اهان راستی اون پیرمردهام مرده دیگه
*دیگه اگه ام بخوای نمیتونی ما رو پیدا کنیوایسا اون پشت چند نفرن
وایسا رنگ موهاشون و قدشون...باشه باشه قول میدم دیگه دنبالتون نگردم فقط دوستامو ول کن
*خوبه ک اینقدر زود مطیع شدی
بعدم با یه دستمال اومد سراغم بعدم دیگه چیزی نفهمیدم
.
.
.
.
.
.
.باکوگو
یه بار دیگه قبل از اینکه برم پیش پلیسا رفتم خونه دکو
وایسا این خودشه
چرا رو زمینه کی این کارو باهاش کرده صورتش کبوده و داره خون میاد
مگه این احمق کوسه ندارهسریع سمتش دوییدم و رو دستام بلندش کردم هنوزم مثل قبل کم ورزنه
میخواستم ببرم خونشون یادم افتاد کلید ندارم بزار ببرم بیمارستان اههه چقدر خنگ شدم
..........................
خوب اینم پارت بعدی
شبم اگه وقت کردم ادامشو میزارم :)
اگه خوشتون اومد یه vote هم بدید ★
امیدوارم خوشتون بیاد ❤
YOU ARE READING
i'm sorry
Fanfiction*تموم شده* داستان از اونجایی شروع میشه که کلاس A1 تموم میشه و یه اتفاق بد برای ایزوکو میافته و سال بعد برای گرفتن انتقام ... ژانر : درام ، عاشقانه ، خشن ، اسمات (به ژانر گفتن من اعتماد نداشته باشید بنظرم) باکوگوxمیدوریا از انیمه my hero academia