گایز یکی بهم گفت چیزی که کشیدیو بزار
اگه بگید قشنگه یعنی سلیقتون عالیه 😂👍
خوش بحالتونه ها که همچین نویسنده با هنری دارید 😂😂🔫(اگه تایید نکنید ...)😘........................
باکوگو
از کی من اینطوری شدم
میخوام برگردم به گذشته
به اون موقع هایی که فهمیدم از دکو خوشم میاد
اون موقع ایی که بخاطر همین ازش متنفر شدم
میشه برگردم به اون دوران عوضی بودنم
من دوباره مثل قبلم میشم
دکو تونست منو ول کنه یعنی من نمیتونم ولش کنم
.
.
.
.
.
.
.
.
میدوریابرگشتیم مخفیگاه که دیدم کیریشیما گوشیشو رو مبل گذاشته داره بهش زنگ میخوره
برداشتم و جوابشو دادم+الو
*الو میدوریا تویی
حالا که خودش زنگ زد بزار کار اینم تموم کنم
+اره منم.... کیریشیما فهمید اوراراکا کجاست به توام گفت بگم که بری پیشش
*کجاست
+الان فکر کنم تو راه برگشتن
*باشه پس منم الان میام
و سریع قطع کرد
_پس قرار بود اینو فردا بکشی
+فقط میخوام سریع تر تموم شه همچی
_وایسا ...منظورت چیه
+هیچی قتل و فقط میگم
باورش نشد ولی همین برای الان کافی بود اگه الان این یکیو بکشم شاید خودمم به فردا نرسونم
_باشه حالا برو اون دارو رو اماده کن نمیخوای بهش همینجوری بدی که
راست میگه پاک یادم رفته بود
رفتم به سمت یکی از اون آبجو ها کل دارو رو توش خالی کردم
بعدش سریع برگشتم پیش دابی
_هوی حواست باشه این از اون طناباشم استفاده میکنه
+حواسم هست ...یادت باشه گفتی شب بهم میگی
YOU ARE READING
i'm sorry
Fanfiction*تموم شده* داستان از اونجایی شروع میشه که کلاس A1 تموم میشه و یه اتفاق بد برای ایزوکو میافته و سال بعد برای گرفتن انتقام ... ژانر : درام ، عاشقانه ، خشن ، اسمات (به ژانر گفتن من اعتماد نداشته باشید بنظرم) باکوگوxمیدوریا از انیمه my hero academia