i'm sorry

part 19

*پیشنهاد میشه موقع خوندن این پارت
آهنگ past lives  گوش بدید
چون خودم با این آهنگ نوشتم خوشم اومد شما رو نمیدونم *

میدوریا

واییییییی انگار قرار نیست بزارن ما بخوابیم

از رو تختم بلند شدم داد زدم کیه

صدایی نشنیدم

حتما دوباره اون دابی اومده

رفتم سمت در آروم در و باز کردم

+ببین دابی برای آخرین بار میگم ....

حرفم با دیدن اون صورت نصفه موند

اون چشمای قرمز اون موها نه نه درست نیست اون از کجا میدونست من اینجام

_ایزوکو من دوست دارم میشه برگردی پیشم خواهش میکنم قول میدم دیگه اذیتت نکنم من نمیتونم...

من فقط داشتم بهش نگاه میکردم چشمام پر شده بود دریایی از احساسات که به سمتم میومدن و دید منو تار میکردن صدایی نمیشنیدم جایی رو نمیدیدم

_خواهش میکنم میدونم اشتباه کردم تو این همه مدت خواهشا همین یه بار منو ببخش میدونم سخته ولی یه شانس فقط یه شانس بهم بده قول میدم دیگه نزارم همچین اتفاقی بی‌افته

دیگه کنترلی رو احساساتم نداشتم کنترلی رو حرکاتم نداشتم

بغض کل وجودمو فرا گرفته بود الان فقط یه چیز میخوام

سریع پریدم بغلش و محکم گرفتمش

اشکام داشتن جاری میشدن

تو چشماش نگاه کردم دلم برای اون چشما تنگ شده بود

اون چشمای یاقوتی که وقتی بهشون نگاه میکنم منو تو خودش می‌بلعه

بهش نگاه کردم و همونطور که داشتم گریه میکردم گفتم

+کاچان ....هقق  میشه دیگه از هم هقققق.... جدا نشیم میخوام همیشه....همیشه کنارم باشی هققق دیگه نمیتونم .....نمیتونم تحمل کنم هققق میخوام این آخرای عمرمو هقق با تو بمونم ....میخوام با تو باشم

_قول میدم از این به بعد نمیزارم از کنارم تکون بخوری ... دوست دارم 

+منم تو رو ....

حرفم با گذاشتن لباش روی لبام قطع شد

حس خوبی داشت سعی نکردم ازش جدا شم  دستامو انداختم دور گردنش و فقط همراهیش کردم

بوسمون هیچ نظمی نداشت ولی بهترین حس دنیا رو داشتم نمیخواستم تموم شه

ولی هنوز گریه‌ام بند نیومده بود صورت هر جفتمون خیس شد داشتیم نفس کم میاوردیم ولی برام اهمیت نداشت بالاخره بالاخره ....

وایسا دارم که فکر میکنم بیرون اتاق من این شکلی نبود نکنه ...نه نه نه نمیخوام ...نمیخوام خواب باشم نمیخوام بیدار شم میشه همینجا بمونم حتی اگه به معنای از دست دادن زندگیه واقعیم باشه