" چند روز قبل، سئول، محل ملاقات یوتا ناکاموتو و جنو لی. "
« میخوای از دست قرارداد پدرت خلاص شی یا نه؟ »
پسر مو بلوند از حرکت ایستاد. خشکش زده بود و توان هضم جملاتی که به گوشش رسیده بود رو نداشت. امکان نداشت که کسی جز خودش و پدرش از اون قرار داد خبر داشته باشه، در واقع کاملا مطمئن بود! برگشت و به یوتایی که یک طرف لبش به بالا متمایل شده بود توپید:
« تو دقیقا کی هستی؟ »
یوتا به صندلی مقابلش اشاره کرد.
« پس متوجه شدی که یه بیمار فراری نیستم. بشین لی، حرفای زیادی برای گفتن داریم. »
جنو مکثی کرد، پوفی کشید و به جای قبلی برگشت. یوتا دست هاش رو بهم قلاب کرد و چونه اش رو روشون گذاشت.
« شرح قراردادت رو بگو، اونموقع میتونم بهت کمک کنم. »
جنو نگاه مشکوک و کنجکاوی به خود گرفت.
« فقط بگو چطور از اون قرارداد خبر داری؟! »
یوتا پرونده ای رو که داخل کتش پنهان کرده بود رو در آورد و روی میز انداخت. برای جنو حکم شعبده بازی داشت.
« پدر و مادره تو آدمای خوبی نیستن جنو، ولی من میخوام تو رو از باتلاقی که برات درست کردن بیرون بکشم. »
ابروهای جنو بهم گره خوردن.
« منظورت چیه؟ »
یوتا پرونده رو سمتش هل داد.
« مطمئنم چیزی ازش نمیفهمی، پس خودم توضیح میدم. پدرت با کمک کمپانیش مغز خیلیارو شست و شو میده. »
یوتا با جدیت گفت اما جنو برای بار دوم به خنده افتاده بود.
« فیلمی چیزیه؟! »
به ستوه اومده بود. این پسر چقدر کله شق بود! دستش رو به میز کوبید.
« من واسه هر حرفی که میزنم مدرک دارم! پس فقط بهشون گوش بده مرتیکه ی احمق. »
جنو میدونست که خانواده اش، از اونایی نیستن که تو انشاهای مدرسه با افتخار ازشون صحبت کنه. اما ذره ای از چیزهایی که یوتا میگفت اطلاع نداشت، پس با حرکت سرش بهش فهموند که حرفش رو ادامه بده.
« اول از همه، تکس میوزیک یه قرارداد مهم با یه باند قاچاق و فروش غیر قانونیه اسلحه داره. و یه قرارداد دیگه ام با زیر مجموعه ی همون باند، که تمرکزش رو صنعت سرگرمی و آزمایشات ژنتیکیه. این وسط، کمپانیه پدر و مادرت سومین زیرمجموعه ی راس هرم محسوب میشه. »
یوتا یکسره اینارو میگفت و جنو دچار سردرد شده بود. ابدا فکر نمیکرد همچین چیزی پشت اون شرکت مسخره باشه، هر چند دور از انتظار نبود.
YOU ARE READING
Utopia:Road To Gray Souls (𝐒𝐄𝟎𝟏 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞)
Fanfiction𝖴𝗍𝗈𝗉𝗂𝖺 : 𝗋𝗈𝖺𝖽 𝗍𝗈 𝗀𝗋𝖺𝗒 𝗌𝗈𝗎𝗅𝗌 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾𝗌: 𝖸𝗎𝖶𝗈𝗈, 𝖭𝗈𝖬𝗂𝗇, 𝖩𝖺𝖾𝖸𝗈𝗇𝗀 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖢𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒, 𝖠𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝗌𝗆𝗎𝗍 𝖬𝗈𝗋𝖾: «این بازی هنوز تموم نشده.» یوتا بعد از سال ها، به کشور، شهر و خونه ای...