" سال ۲۰۱۰، سئول. "
« طوری نکن که طوری بشه که آقای هان فکر کنه طوری شده. »
یوتا گیج و منگ بود، پس این رو دلیلی دونست که جمله ی جونگوو رو متوجه نشه. سرش رو روی میز گذاشته بود، تنظیمش کرد تا راحت تر باشه. از بغل دستیش پرسید:
« چی گفتی؟ »
« گفتم طوری نکن که طوری بشه که آقای هان فکر کنه طوری شده. »
جونگوو با جدیت پاسخ داد و آبمیوه اش رو سر کشید.
« همیشه فکر میکردم یه تختت کمه. »
یوتا ناامیدانه سرش رو تکون داد و چشم هاش رو بست. مثل همیشه کلاسشون شلوغ و پر سر و صدا بود. با پخش شدن صدای جمین هم، یوتا موقعیتش رو عوض نکرد.
« همه چیز طبق نقشه پیش میره؟ »
جمین پرسید و سعی کرد روی کمر یوتا بشینه.
« هی! چه مرگته؟ »
جمین فریاد یوتا رو نادیده گرفت. جونگوو جوابش رو داد.
« البته. صد درصد هان الان راهیه بیمارستان شده. »
یوتا بالاخره اجازه داد که جمین روی کمرش بشینه. در حالی که نصف صورتش به میز چسبیده بود، گفت:
« واقعا دلم برای اون معلم بیچاره میسوزه که هر دفعه یه بلایی سرش میاریم. »
جونگوو آه تاسف آمیزی کشید.
« آه درسته، مطمئنم تو زندگیه بعدیم منو به برزخ میفرستن. »
جمین خمیازه ای کشید و کش و قوسی به بدنش داد.
« این زنگ که پرید، من میرم یه سر به اون فشن شویی که دیروز گفتم بزنم. »
یوتا اخمی کرد و جونگوو چشم هاش رو تو حدقه چرخوند.
« میخوای بری همون پسره ی بی ریخت و ببینی؟ »
« تو اصلا تا حالا ندیدیش نا یوتا! بگذریم. من رفتم. »
جونگوو اعتراض کرد.
« حداقل صبر کن یکی بیاد بگه که هان سره کلاس نمیاد. »
جمین شروع به جویدن آدامسی کرد و از دره کلاس خارج شد. یوتا بالاخره سرش رو از روی میز برداشت، یک طرف صورتش قرمز شده بود و موهای قهوه ای رنگش روی پیشونیش ریخته شده بودن. صحنه ی بامزه ای بود.
« نقشه ی دومی داریم؟ »
جونگوو لبخند شرورانه ای زد.
« اون خونه ی متروکه ای که چند وقت پیش پیدا کردیم. »
-
دست هاش رو وارده جیبه سوییشرتش کرد و به دنبال جونگوو راه افتاد.
DU LIEST GERADE
Utopia:Road To Gray Souls (𝐒𝐄𝟎𝟏 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞)
Fanfiction𝖴𝗍𝗈𝗉𝗂𝖺 : 𝗋𝗈𝖺𝖽 𝗍𝗈 𝗀𝗋𝖺𝗒 𝗌𝗈𝗎𝗅𝗌 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾𝗌: 𝖸𝗎𝖶𝗈𝗈, 𝖭𝗈𝖬𝗂𝗇, 𝖩𝖺𝖾𝖸𝗈𝗇𝗀 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖢𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒, 𝖠𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝗌𝗆𝗎𝗍 𝖬𝗈𝗋𝖾: «این بازی هنوز تموم نشده.» یوتا بعد از سال ها، به کشور، شهر و خونه ای...