«ما رو بخاطر بیارید چون ما هم زندگی کردیم، عشق ورزیدیم و خندیدیم.»
_ جزیره ی شاتر.-
«هرگز فکر نمیکردم تو یه شورت فروشی بشینم و آمریکانو بخورم.»
یوتا گفت و به نوشیدنش، ادامه داد. تیونگ لبخند زد و دفترش رو بست.
«منم انتظار نداشتم جهیون برای قرار، اینجا دعوتم کنه.»
بله، یوتا و تیونگ نزدیک های هفت عصر به " فروشگاه لباس زیر فروشیِ جونگ " رفته بودن؛ جایی که متعلق بود به پدره جهیون.
«این که چیزی نیست. من و جونگوو وقتی جوون بودیم، یبار تو دستشویی مدرسه قرار گذاشتیم.»
تیونگ سعی کرد صدای خنده اش رو کنترل کنه و روی اون مبل راحتی، بیشتر جا خوش کرد.
«دستشویی؟ آخه چرا؟»
با یادآوریِ دلیلش، یوتا هم به خنده افتاد.
«آخه فکر میکرد تو آیینه ی دستشویی جذاب تره... دیوونه بود بابا.»
تیونگ با نِی، نوشیدنی اش رو هم زد و در حینی که توجهش رو به مشتری های جدید میداد، جواب داد:
«وقتی فهمیدم قبلا باهاش تو رابطه بودی، فکر میکردم که با دعوتش دوباره میخوای همه چیز رو درست کنی.»
اگه با آدمه دیگه ای طرف بود، مثلا جمین یا سونگ چان بود، طفره میرفت و بحث رو عوض میکرد. اما تیونگ براش اینطوری نبود، احساس خوب و نرمی داشت.
«آه نه، دیگه نه. دیگه اون اشتباه و تکرار نمیکنم. بهش آسیب میرسونم.»
صورتش تیره و تار شد، انگار که دیگه نمیخواست به خاطرات تیونگ بخنده. تیونگ نمی دونست کاره درستیه یا نه، اما با مکثی کوتاه دستش رو روی دست یوتا گذاشت و انگشت هاش رو فشرد.
«هیچ کدوم از اون اتفاقا تقصیره شما نبود. فقط... شانس باهاتون یار نبود. اون موقعیتا بهتون تحمیل شده بودن.»
چیزی درون دل یوتا تکون خورد؟ بله، شاید اینطور باشه. از آخرین باری که کسی سعی داشت برای آروم کردنش دستش رو فشار بده، مدت زیادی گذشته بود.
«میدونم. تقصیره من نیست، هیچ کدومش... اما یکی باید جواب پس بده.»
«یوتا!»
تیونگ نگران بود. متوجه بود، شرایطش رو درک نمیکرد اما متوجه بود که یوتا خسته است. بار زیادی رو حمل میکنه، وظایف سختی رو به عهده گرفته. یوتا یکی دیگه از اون لبخند های بخصوصش رو زد و به نقطه ی نامعلومی خیره شد.
«پدرم فرار کرد. همشون فرار کردن، در حالی که کلی خانواده رو داغدار کرده بودن. یکی باید میبود که مسئولیتش رو قبول کنه. نگران من نباش، با خواست خودم الان اینجام.»
YOU ARE READING
Utopia:Road To Gray Souls (𝐒𝐄𝟎𝟏 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞)
Fanfiction𝖴𝗍𝗈𝗉𝗂𝖺 : 𝗋𝗈𝖺𝖽 𝗍𝗈 𝗀𝗋𝖺𝗒 𝗌𝗈𝗎𝗅𝗌 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾𝗌: 𝖸𝗎𝖶𝗈𝗈, 𝖭𝗈𝖬𝗂𝗇, 𝖩𝖺𝖾𝖸𝗈𝗇𝗀 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖢𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒, 𝖠𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝗌𝗆𝗎𝗍 𝖬𝗈𝗋𝖾: «این بازی هنوز تموم نشده.» یوتا بعد از سال ها، به کشور، شهر و خونه ای...