Utopia:Road To Gray Souls (𝐒𝐄𝟎𝟏 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞)

Part 04

Writer P.O.V

-

" یوتا؟ خب، اون بمبی از انرژی مثبت بود. یادمه همه آرزو داشتن تو کلاس اون باشن. لبخند های درخشانش، اگیوهایی که میرفت، واکنشات بامزه اش و در عین حال جذابیتش باعث شده بود همه دوستش داشته باشن. نا جه مین و کیم جونگ وو همیشه باهاش بودن. اون سه تا.. فقط میتونم بگم خیلی شر و شیطون بودن! یاداوری خاطرات مدرسه باعث خندیدنم میشه. من خیلی وقته که اونارو ندیدم، ازشون خبر داری؟! "

" آره؛ هنوز زندن. "

-

با خوردن صدای زنگ، بیشتر دانش آموز های کلاس دور یوتا جمع شدن. یوتا تعجب کرده بود، حس سلبریتی ای رو داشت که با یه مرد متاهل سکس کرده بود و حالا خبرنگارا رو سرش ریخته بودن. دختری که موهای مشکی ای داشت و چال گونه اش زیبایی خاصی به صورتش بخشیده بود، لبخندی به یوتا زد.

" کره ای نیستی، نه؟ خیلی خوش قیافه ای، بهت حسودیم میشه! "

یوتا به آرومی خندید، یعنی هیچکس متوجه جوشای کنار پیشونیش نشده بود؟ باید قدر طلسم هایی که به در اتاقش زده بود رو بیشتر میدونست.

" اونطوریم که میگی نیست، شماها از من خوش قیافه ترین! "

صدای خنده ی جمعیت بلند شد، یوتا فکر نمیکرد راه باز کردن به دلشون خیلی سخت باشه. خوشحال بود که مثل وقتی که خودش رو معرفی کرده بود نسبت بهش بی ذوق نیستن.

" من دورگه ام. پدرم ژاپنی و مادرم کره ایه. "

صدای ' اووو ' گفتن دانش آموزا بلند شد. یوتا بازهم خندید و حالا همه زیرزیرکی داشتن لبخندش رو با دست هاشون نشون میدادن. یوتا کم کم داشت سرخ میشد، چقدر هندونه زیر بغلش میزاشتن.

" دوباره عین ندید پدیدا افتادین رو کون یه خارجی؟ "

تن صدای لطیف و شمرده ای که به گوش یوتا رسیده بود، کلمات بی رحمانه ای رو به زبون میاورد. اخم کوچیکی رو پیشونی یوتا نشست؛ نباید تو مدرسه ادب رو حفظ میکردن؟! وقتی سرش رو بلند کرد، بیشتر از قبل شوکه شد. درسته، همون پسر قد بلند و زیبا که یوتا صبح دیده بود بهش خیره شده بود و صورتش پیغام " فکر کردی چه عنی هستی؟ " رو بهش هشدار میداد. بقیه ساکت شده بودن و زیر لب زمزمه هایی مانند: " اوه، اون کیم جونگووئه! " ، " بازم اومده دردسر درست کنه؟ " یا " من اگه جای این تازه وارد بودم فرار میکردم. " میگفتن. یوتا از رو صندلی بلند شد و مقابل جونگوو قرار گرفت. فاصله ی قدیشون کمی زیادی تو چشم بود، یوتا برای صدمین بار اسپرم پدرش رو به فحش کشید.

" فکر نمیکنی باید مودب باشی؟ "

جونگوو یک تای ابروش رو بالا انداخت.

" مودب بودن به یه ورم. یه جوجه ژاپنی کی باشه که برای من از ادب حرف بزنه! "

یوتا متوجه نمیشد، جونگوو نژاد پرست یا یه همچین چیزی بود؟