« یوتا هیونگ گفت که زودتر بیام و قراردادارو بهتون بدم تا امضا کنین. »
سونگ چان با لبخند گفت و کاغذارو بینشون پخش کرد. مومو لبخند خجالت زده ای زد و تشکر کرد، برعکس جمین که پوزخند صداداری روی لب هاش جا خوش کرد و با حرص بدون خوندن بند های قرارداد، از جوهر خودکار برای امضاش استفاده کرد.
« واقعا که خیلی بی تربیته. اونقدر براش بی ارزش بود که بهمون یه سر نزد؟ »
شوتارو هشدار داد:
« هیونگ، باید اول میخوندیش. »
« در هر صورت که قبول کردم براش کار کنم، چه اهمیتی داره؟ »
خودکار رو روی میز رها کرد و همون لحظه، در باز شد و اولین نفری که وارد شد یوتا بود و شخص پشت سرش برای همه غریبه بود، البته جز جمین. بدنش شل شد و چشم هاش رو پشت سرهم باز و بسته کرد، میخواست مطمئن بشه آدمی که جلوی روشه زاده ی توهماتش نیست. جنو حال بهتری هم نداشت، اصلا خبر نداشت که جمین هم اینجاست! جمین با ناباوری زمزمه کرد:
« تو؟ »
« اوه، اون لی جنوئه بچه ها، قراره با ما کار- »
قبل از اینکه یوتا بتونه صحبت هاش رو تکمیل کنه جمین به یقه ی جنو حمله برد. مومو هینی کشید و سونگ چان و شوتارو با تعجب به این صحنه نگاه کردن، حتی یوتاهم دلیل خشم یک دفعه ایه جمین رو نمیدونست. جنو سعی کرد دست جمین رو پس بزنه، اما جمین یقه اش رو بیشتر فشرد و فشار شدیدتری بهش وارد کرد. جنو کاملا به در پرس شده بود.
« توی حرومزاده اینجا چه غلطی میکنی؟! »
« جم-جمین ... ولم کن! »
« ولت کنم؟ تازه پیدات کردم حیفه نون! »
یوتا مداخله کرد و با سختی جمین رو عقب کشید. دلیل اینکار رو نمیدونست ولی با تنفری که تو چشمای جمین بود، تا دقایقی دیگه بی شک جنو قسمتی از بدنش رو از دست میداد.
« چه مرگته نا جه مین؟ »
« اون اینجا چیکار میکنه؟! »
جمین با فریاد پرسید و یوتا قدمی عقب رفت. درسته که مدام با هم دعوا میکردن ولی خیلی کم پیش میومد جمین اینطوری داد بزنه و این واکنشات یوتا رو میترسوند.
« خب، اون قراره با ما کار کنه. »
جنو معترضانه گفت:
« تو بهم نگفتی که قراره با چه کسایی کار کنم! »
« دهنتو ببند لی جه نو! و تو نا یوتا، من همین الان اون قرار داد کوفتی رو فسخ میکنم! »
شوتارو که تا الان مثل دو نفر باقیِ اون سالن تنها تماشاچیه این نمایش سرگرم کننده بودن، بود، به صدا دراومد.
ESTÁS LEYENDO
Utopia:Road To Gray Souls (𝐒𝐄𝟎𝟏 𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞)
Fanfic𝖴𝗍𝗈𝗉𝗂𝖺 : 𝗋𝗈𝖺𝖽 𝗍𝗈 𝗀𝗋𝖺𝗒 𝗌𝗈𝗎𝗅𝗌 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾𝗌: 𝖸𝗎𝖶𝗈𝗈, 𝖭𝗈𝖬𝗂𝗇, 𝖩𝖺𝖾𝖸𝗈𝗇𝗀 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: 𝖢𝗈𝗆𝖾𝖽𝗒, 𝖠𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇, 𝗋𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾, 𝗌𝗆𝗎𝗍 𝖬𝗈𝗋𝖾: «این بازی هنوز تموم نشده.» یوتا بعد از سال ها، به کشور، شهر و خونه ای...