-بخش دوم:راز ها-
-اواخر دسامبر سال 2017-"لعنت بهت لوئیس! مامان بزرگم فکر میکنه تو فقط یه پسر مظلوم و سر به هوایی ولی خبر نداره رفیق صمیمی نوهش یه شیطان واقعیه."
صدای موزیک به قدری بلند بود که گالف احساس میکرد کم کم داره شنواییش رو از دست میده. با استرس گوشه ی پیراهن لوئیس رو به سمت پایین کشید و اخم ظریفی بین ابروهای مشکیش افتاد.
"ویکتوریا بفهمه اومدم اینجا من رو زنده نمیذاره."
"بیخیال بابا. یه شب اومدیم خوش بگذرونیم."
لوئیس آدامسش رو توی دهانش چرخوند و دست گالف رو کشید تا به سمت کسی که مسئول بار بود، برن.
"هی پسر چطوری؟ دو تا تکیلا رد کن بیاد."
"من پسر نیستم. دخترم احمق."
دخترک نگاه پوکری بهشون انداخت.
"اوپس شرمنده. میشه دو تا تکیلا بدی بهمون؟"
گالف بدون توجه به مکالمه ی مسئول بار و لوئیس با استرس نگاهش رو توی مهمونی چرخوند.
تا چشم کار میکرد دختر و پسرای جوون و مستی بودن که با جیغ و داد بالا و پایین میپریدن و می رقصیدن. تقریبا نود درصد افراد لباسای گشاد پوشیده بودن و گالف یه جورایی معذب شد که اون و لوئیس تم مهمونی رو رعایت نکردن.
"چند سالته بچه؟"
گالف متوجه شد مسئول بار داره با اون حرف میزنه.
"دیشب هجده ساله شدم."
گالف و لوئیس فقط ۱۶ ساله شون بود ولی گالف نمیخواست این موضوع رو به مسئول بار بگه چون اگه میگفت جفتشون رو پرت میکردن بیرون.
"دو تا آبمیوه ی توت فرنگی خدمت شما."
"شوخیه دیگه؟"
دختر ابروهاش رو بالا انداخت:" اومدی مکزیک که تکیلا میخوای؟ من شبیه چیم؟ یه احمق؟"
"چرا اینقدر شلوغش میکنی؟ من فقط دو تا مشروب میخوام و تو به من آب توت فرنگی میدی. به نظرت نمیتونستم توی خونم آبمیوه بخورم؟"
دخترک نیشخندی زد و بعد نگاه خاصی به گالف انداخت.
"باشه بیخیال. به خاطر دوست جذابت تخفیف قائل میشم. بگیرش و با رفتنت خوشحالم کن."
لوئیس بعد از گرفتن مشروب دست گالف رو کشید و با همدیگه به سمت یکی از کاناپه ها که خالی بود، رفتن و نشستن.
"منظورش از تخفیف چی بود؟"
"حرفش منحرفانه بود. بیخیالش."
"ما زیر سن قانونی هستیم پس چجوری تو مشروب گرفتی؟"
आप पढ़ रहे हैं
•𝐀 𝐓𝐡𝐢𝐞𝐟 𝐎𝐟 𝐓𝐢𝐦𝐞-⏱️✅
काल्पनिक~𝑴𝒆𝒘/𝑮𝒖𝒍𝒇**میو گالف**~ -•خلاصه:گالف کاناووت دانشجوی نخبه ی دانشگاه ماهیدوله که تونسته با سن کمش بیشتر از صد تا اختراع داشته باشه و یکی از اختراعاتش درست کردن وسیله ای با استفاده از کرم چاله هاس تا بتونه به گذشته سفر کنه . درست وقتی که چیزی به...