گالف به چشمای گود افتادهش و رگه های قرمز رنگی که بالاتر از پلک های پایینش، خودنمایی میکردن نگاهی انداخت.
"شبیه روح شدم!"
ساعت کوچکی که روی میز تحریر قرار داشت عدد 8 صبح رو نشون می داد و این یعنی اون شب گذشته کمتر از نیم ساعت خوابیده بود.
در طول شب گالف فقط و فقط ترجیه داد تا فکر کنه. به چیزهایی که میخواد و به چیزهایی که میو میخواد و در کمال تعجب متوجه شد به جای خواسته های میو، فقط یه علامت تعجب توی ذهنش شکل میگیره و این یعنی اون هیچ وقت تا قبل از شب کریسمس در مورد میو و شخصیتش کنکاش نکرده بود.
تمام اطلاعاتی که توی ذهنش وجود داشت حرف ها و صداهایی بودن که میو خودش بیان کرده بود و اگر اطلاعات اضافه تری هم وجود داشت، حرفایی بودن که توسط یایا گفته شده بودن.
"اون برگه نقشه ی درست کردن اختراعمه نه کاهو!"
بی حوصله خم شد و برگه رو از توی دهان نوتلا بیرون کشید تا آخرین ذراتش رو نجات بده.
"تا وقتی که برمیگردم بهشون رحم کن باشه؟"
دستی روی سر سگش کشید و بعد از خونه خارج شد. مقصد اول دانشگاه بود و مقصد دوم فروشگاه زنجیره ای که بشه توش همه چی پیدا کرد.
قصد نداشت با ماشین خودش به دانشگاه بره. با اینکه سوییچ توی کشوی میز بود اما اون هیچ ایده ای نداشت که مدل ماشینش چیه! آخرین بار سوار ماشین مایلد بودن و حالا اون نمیخواست یه فاجعه ی دیگه فقط برای ندونستن مدل ماشین به بار بیاره.
با خارج شدن از ساختمون و قرار گرفتن توی هوای آزاد، موجی از هوای سرد بافت یشمی رنگش رو تکون داد. چند قدم از در فاصله گرفت و با شونه هایی خمیده و دستایی توی جیب به سمت خیابون اصلی رفت.
"جایی میرفتی؟"
همزمان که با شنیدن صدا خون توی رگ هاش به دمای انجماد رسید، گرمای رضایت بخشی ضربان قلبش رو بالا برد.
"میرفتم دانشگاه."
"و؟"
"فروشگاه."
"و؟"
"سال 2021، دوست داری باهام بیای؟"
میو تکیهش رو از ماشینش گرفت. صبح به این زودی به چه دلیلی اومده بود جلوی خونه و بازخواستش میکرد؟ گالف حتی نمیخواست این سوال رو بلند بپرسه. گوشاش کمی به خاطر سرما سرخ شده بودن و صورتش خیلی خواب آلود به نظر میاومد.
"اوه تو از من سوال میکنی؟ این فوق العادهاس گالف. آخرین باری که داشتی تصمیم میگرفتی که قراره چیکار کنی اصلا ازم چیزی نپرسیدی."
گالف بدون توجه به تیکه ی میو گفت:" اگه اومدی که با من حرف بزنی یا ازم خواهش کنی منصرف بشم و نرم باید بدونی که این اومدن فایده ای نداره. من تصمیمم رو گرفتم و میخوام..."
ŞİMDİ OKUDUĞUN
•𝐀 𝐓𝐡𝐢𝐞𝐟 𝐎𝐟 𝐓𝐢𝐦𝐞-⏱️✅
Fantastik~𝑴𝒆𝒘/𝑮𝒖𝒍𝒇**میو گالف**~ -•خلاصه:گالف کاناووت دانشجوی نخبه ی دانشگاه ماهیدوله که تونسته با سن کمش بیشتر از صد تا اختراع داشته باشه و یکی از اختراعاتش درست کردن وسیله ای با استفاده از کرم چاله هاس تا بتونه به گذشته سفر کنه . درست وقتی که چیزی به...