جیمز بایسکشواله!
.از دید ریموس
"خب داشتم برات از این دوستای جدید و صد البته احمقم میگفتم؛ اونا خنگ ترین، سگ جون ترین، با نمک ترین، دوست داشتنی ترین، و صد البته عصبی ترین آدمهاییَن که توی زندگیم دیدم..."
سیری_توی این خونهی لعنتی گوشت پیدا نمیشه؟
سیریوس از توی آشپزخونه داد زد وقتی داشت یخچال و فریزرِ نُقلیِ توی خونهش رو زیر و رو میکرد.
سیری_ریگی اگه بفهمم همشونو تو خوردی مطمئن باش نمیذارم زنده بمونی، تیکه تیکهت میکنم و دونه دونه اعضای بدنت رو خودم یه لقمه میکنم و میخورم. فهمیدی؟!
جیمز_ااااه، صداتو انداختی تو سرت داری سر هممون رو میبری! ریگولوس خیلی وقته وجترین شده، محض اطلاعتون آقا! خیر سرت برادرشی!
سیریوس در جواب جیمز فقط چشمهاش رو توی کاسه چرخوند و از پذیرایی بیرون اومد و چشمهاش رو اول به من دوخت و بعد به ریگولوس نگاه کرد.
سیری_چه گهها!
خیلی خونسردانه گفت و پوزخندی زد.
ریم_هی هی، مودب باش!
و در جواب حرفم فقط چشمهاش رو توی کاسه چرخوند.
ریگی_محض اطلاعِ دوبارهت، دستمال توالت و خمیر دندون هم تموم کردیم.
ریگولوس کاملاً پوکر گفت و چیپس فلفلیش رو توی دهنش گذاشت. در تعجب بودم چطوری یه نفر میتونه با خونسردی تمام اون چیپس به اون تندی رو بخوره و حتی چهرهش تغییر نکنه.
جیمز_حولهی منم معلوم نیست کدوم یکی از شما دیوثها استفاده کردین، باید یه حولهی جدید بخرم.
ریگولوس به سختی جلوی خودش رو گرفت که چیپس توی گلوش نپره و چندبار نفس عمیق کشید. اوکی اون جداً موقعی که جملهی 'من عاشق جیمزم' توی قیافهش داد میزنه، خیلی کیوت میشه.
سیری_اینقدر وسواس به خرج نده. گمشید لباس بپوشید، گشنمه و نزدیک ساعت ناهاره و شما احمقها اعصاب برام نذاشتین.
ریم_لباس بپوشیم؟ برای چی؟
سیریوس با شنیدن جملهم نفس عمیقی کشید و با انگشتهاش دو طرف چشمهاش رو ماساژ داد. مطمئناً اگه بیشتر از این میپرسیدم کلهی خودم و خودش و جیمز و ریگولوس رو توی یه حرکت میکند.
سیری_خنگ خدا! میریم غذا بخوریم، بعدشم گورمونو گم میکنیم برای خرید کردن!
اتاق توی سکوت فرو رفت و ریگولوس رنگ از صورتش پرید. خب البته بماند که با دیدن قیافهی جیمز منم رنگ از رخم پرید.
ریگی_خرید...؟ نه...!
جیمز_خرییییییییید!!!!!
مثل دختر بچههایی که بهش کادوی مورد علاقهش رو دادن بالا و پایین پرید و پلهها رو دوتا یکی بالا رفت، احتمالا برای اینکه لباسهاش رو عوض کنه.
VOCÊ ESTÁ LENDO
Paper Plane (Wolfstar)
Fanficچطوری اینقدر راحت همه چیز عوض میشه؟ وقتی حتی انتظارشم نداری ... اتفاقاتی میفته که زندگیتو به طور کلی تغییر میده!