Snivellus Snape (9)

204 65 21
                                    

اسنیولوس اسنیپ
.
جیمز_باورم نمیشه! واقعا نمیتونم باور کنم! اه اه اه ااااه ...

جیمز همینطوری که داد میکشید کوله پشتیشو روی میز کوبید و باعث شد یکم از جا بپرم.

جیمز_کله‌ی صبح خیلی حالم خوب بود با دیدن اون احمق عالی تر شدم!

ریم_هی جیمز تو خو...

جیمز_نه نیستم! اصلا نیستم!

وقتی تو صورتم داد کشید ابروهام بالا رفت و ساکت شدم. سمت ریگ برگشتم که اون یکم راهنماییم کنه و بفهمم چیشده.

ریگ_اسنیولوس؟

جیمز_آره ...

اینبار جیمز تقریبا ناله کرد و سرشو روی میز گذاشت.

ریگ_رغیب عشقیشه!

چشماشو تو کاسه چرخوند و سمت میز خودش برگشت.

سیری_دوباره پیش لیلی بود؟

تازه فهمیدم جریان از چه قراره.

جیمز_آره!!!

جیمز سرشو بلند کرد و تقریبا داد زد.

لوسیوس_صدای کوفتیتو وقتی کله‌ی صبح سر کلاسیم بیار پایین!

جیمز_مالفوی خفه شو الان حوصلتو ندارم!

سیریوس از جاش بلند شد و سمت دیگه‌ی نیمکتِ جیمز رفت. بازوی جیمز رو گرفت و بلندش کرد.

جیمز_چکار میکنی؟

سیری_میریم توی حیاط قبل از شروع کلاس هوا به سرت بخوره!

جیمز_من خوبم!

ریم_سیری راست میگه! کم مونده ما رو هم خفه کنی!

ریگ زیر لب چیزی گفت و بدون اینکه به هیچکدوممون نگاه کنه دست جیمز رو گفت و دنبال خودش کشوند.

ریگ_نیاید دنبالمون!

سیریوس با اخم رفتنشون رو نگاه کرد و وقتی اومد حرفی بزنه دیر شده بود چون از در کلاس بیرون رفته بودن.

ریم_اسنیولوس کیه؟

نفسشو بیرون داد و جای جیمز روی نیمکت کناریِ من نشست.

سیری_سوروس اسنیپ ... دوستِ صمیمی لیلی ... که بر حسب اتفاق! عاشق لیلیه ...

سیریوس بعد از تموم شدن حرفاش با ابروهای بالا رفته تو چشمام نگاه کرد. نفسمو بیرون دادمو دستامو روی صورتم کشیدم.

ریم_خب؟

سیری_همین دیگه ... جیمز هم از اینکه اونا رو این موقع صبح پیش هم دیده خوشحال نشده!

ریم_قطعا نمیشه!

تو سکوت به میز جلومون زل زدیم و حرفی بینمون رد و بدل نشد. من و سیریوس کم پیش میومد حرفی برای زدن با هم دیگه داشته باشیم و این سکوت بیشتر اوقات بین من و سیریوس عادی بود.

Paper Plane (Wolfstar)Where stories live. Discover now