اعتماد
.
جیمز_ریمووووس! پاشووووو!با صدای جیغ و داد جیمز که اومده بود توی اتاق چشمامو باز کردم و وقتی خواست بپره روم سریع غلت خوردم و اونطرف تخت رفتم.
ریم_وات د هل جیمز؟
با صدای خواب آلود پرسیدم و نگاهش کردم.
جیمز_اول اینکه اومدی تو اتاق من جا خوش کردی! دوم اینکه پاشو لعنتی چقدر میخوابی؟
ریم_ساعت چنده مگه؟
جیمز_۶:۱۳ صبح!
ریم_اوه گاد ...
سرمو توی بالش فرو بردم و به عالم و آدم به خاطر اینکه جیمز اینقدر زود منو بیدار کرده بود لعنت فرستادم، ولی جیمز گویا حاضر نبود از تصمیمش پایین بیاد هی پهلومو نیشگون میگرفت.
ریم_باشه جیمز پاشدم ...
بلند شدم و روی تخت نشستم، با دیدن در و دیوار اتاق و عکسا تازه فهمیدم کجام و دقیقا دیشب چه اتفاقی افتاده.
جیمز_صبح عالی متعالی!
ریم_صبح بخیر جیمز ... بهتری؟
جیمز از جاش بلند شد و بعد از به هم ریختن موهای من سمت در اتاق رفت.
جیمز_بهتر از این نمیشم! بیا پایین داریم صبحانه میخوریم!
سر تکون دادم و به بدنم کش و قوسی دادم.
جیمز_آها راستی دستشویی ته راهرو سمت چپه.
تشکر کردم و بعد از اینکه رفت از جام بلند شدم و رفتک ته راهرو سمت چپ که جیمز میگفت دستشویی اونجاست. بعد از اینکه دست و صورتم رو شستم به چهرهی خواب آلودم توی آینه نگاه کردم.
سیری_بهت یاد ندادن وقتی جایی میخوای بری اول در بزنی؟
"۲ دسامبر ۲۰۲۰
هنوزم که هنوزه نفهمیدم چرا توی بعضی از خونهها حموم و دستشویی رو یکی میکنن. توی سرفه جویی از مکانه یا زمان یا مصالح؟
نهایتا دو متر حمومه دیگه، یه ۲۰۰ تا کاشی اضافه تر و یک روز کارِ بیشتر. چرا اینقدر کار رو سخت میکنن برای خودشون و ما؟"
ریم_جیزز کرایست!
بعد از اینکه سیری با حولهای دور کمرش پشتم ظاهر شد سکتهی ناقص زدم. چشمامو بستم و نفس عمیقی کشیدم.
سیری_هنوزم جواب سوالمو ندادی! بهت یاد ندادن وقتی جایی میری در بزنی؟
ریم_بهم یاد دادن! ولی بهم نگفته بودن ممکنه بعضی از خونههایی که یه شب توشون میمونی حموم و دستشوییشون یکی باشه و وقتی میخوای دست و صورتت رو بشوری یهو رفیقت لخت پشت سرت ظاهر بشه.
با حرص گفتم و از تو آینه بهش نگاه کردم. به جز شونههاش بقیهی بدنِ لختش پشت هیکل من بود و چیزی دیده نمیشد. موهای مشکی رنگ و بلندش به خاطر خیس بودنشون با حالت موج داری روی شونههاش ریخته بودن. با اینکه موهاش اونقدرام بلند نبود ولی به ترقوههاش میرسید.
ESTÁS LEYENDO
Paper Plane (Wolfstar)
Fanficچطوری اینقدر راحت همه چیز عوض میشه؟ وقتی حتی انتظارشم نداری ... اتفاقاتی میفته که زندگیتو به طور کلی تغییر میده!