𝙇𝙤𝙫𝙚 𝙎𝙘𝙖𝙣𝙖𝙡 | KTH [Completed]

.::I Can't Stop Loving You::.

دور و برش را نگاه کرد.
روی پله ای پشت ساختمان نشسته بود و زانو هایش را بغل کرده بود. امیدوار بود تهیونک ناگهان از ناکجا اباد پیداش شود و بغلش کند.
بعد از اینکه از نگاه های خیره و پچ پچ های همکارانش جان سالم به در برده بود، واقعا دوست داشت تهیونگ بغلش کند.
هیچوقت فکر نمیکرد تهیونگ همچین کاری بکند. حتی اگر او همه چیز را تکذیب میکرد او باز هم دوستش داشت اما الان احساس میکرد احساسش چندین برابر شده. او با تائید کردن رابطه شان، خیلی چیز ها را به خطر انداخته بود.
+ میون شی.
سرش را بلند کرد و تهیونگ را با همان کت شلوار مشکی اش دید که یک ماسک روی صورتش زده بود.
بلند شد و بدون اینکه حتی چیزی بگوید یا از تهیونگ دلیل کارش را بپرسد، دست هایش را باز کرد و دور کمر تهیونگ حلقه شان کرد.
سرش را روی سینه اش گذاشت و ناخواسته اشک هایش شروع به ریختن روی گونه هایش کردند.
تهیونگ هم دست هایش را دورش حلقه کرد و دستش را روی موهایش کشید.
میون شی با صدای ارامی گفت: دوست دارم.
تهیونگ چانه اش را روی موهای میون شی گذاشت و گفت: منم همینطور.

--
+ این خیلی زیاده!
+ اره. زیاده.
میون شی سرکی کشید و دو تا از همکارانش را دید که ارشیو خبر دیروز را تماشا میکردند
موبایل خودش را در ارود و وارد یوتیوب شد.
_ خدا جون! چقدر دیس لایک!
صفحه را پایین کشید تا کامنت ها را ببیند.
+ کسی که اوپا باهاش قرار میزاره کیه؟ همونی که موهای قرمز داشت؟

+ اون حتی قیافه هم نداره.

+ اوپاااااا چرا این کارو میکنی؟ احساس نا امیدی میکنم.

+ از تهیونگ انتظار نداشتم.

دیگر ادامه نداد. سریع موبایلش را خاموش کرد و سعی کرد روی کارش تمرکز کند.

--

میون شی: چیکار میکنی؟

تهیونگ: وااااه! چه حس خوبی داره که تو بهم پیام میدی.

میون شی: چرا بحثو عوض میکنی؟ -_-

تهیونگ: روی تختم نشستم.

میون شی: خیلی دقیق بود. -_-

تهیونگ: اووووو! میون شی شی! میبینم نگرانم شدی.

میون شی: یاااا.

تهیونگ: تو چیکار میکنی؟

میون شی: اب میخورم.

تهیونگ: حالت چطوره؟

میون شی: دلم درد میکنه.

تهیونگ سرش را از روی موبایلش بلند کرد. کمی در فکر فرو رفت و تایپ کرد: چیزای گرم و شیرین بخور. شکمتو گرم نگه دار و یه فیلم خوب ببین.

میون شی: بس کن. چرا مثل دکترا حرف میزنی؟

تهیونگ: خب نگرانت شدم.