تنها چیزی که امکان داشت بتونه این شرایط کوفتی رو یکم براش قابل تحمل کنه، دوست داشتن فردی بود که میدونست اونم دوسش داره البته اگه دوسش میداشت...
__________________________________
وقتی نگاه خیره همه رو روی خودش حس کرد تازه فهمید شاید باید یکم لحنش آرومتر میبود؟!
یونگی که یکم متعجب بنظر میومد درحالی که زبونشو به دیواره لپش میفشرد و یکم ابروهاشو بالا انداخته بود سرشو کوتاه تکون داد و گفت
یونگی- باشه مسئله ای نیست، ماله تو، من یکی دیگه پیدا میکنم
کریس که هنوز رفتار چند لحظه پیشش رو مخش بود و درکش نکرده بود بعد از تکون دادن سرش برای یونگی و اعلام اینکه میخواد بره دستشویی از جمع جدا شد و سمت دستشویی راه افتاد...
بعد از رفتن کریس سهون که همچنان با چشمای ریز شده خیره به مسیر رفتن کریس بود زیر لب گفت
سهون- امیدوارم اینم مثله جریان لارا نباشه....اصلا حوصله نعش کشی روزانه برای جنونشُ ندارم
سهون خیلی آروم گفت طوری که هیچ آدمی قادر به شنیدن حرفاش نبود، اما خب... اونا آدم نبود
جونگکوک که متوجه افکار سهون شده بود در جوابش گفت
جونگکوک- بیا فقط امیدوار باشیم چون مثله لارا باشه یا نباشه کاری از دست ما برنمیاد اون "کریسه"...
یونگی و چان که فقط شاهد بحثاشون بودن در جواب حرفاشون کوتاه سر تکون دادن
حدود چند دقیقه بعد وقتی حس کردن کار کریس زیادی طول کشیده چانیول اعلام کرد که میره دنباله کریس و بقیه هم راه افتادن سمت سالن سلف تا کریس و چان بیان اما خب شاید اگه میدونستن چه اتفاقی میوفته اصلا اونجا نمیرفتن!!؟
Beak's pov:
تهیونگ- بک؟! حالت خوبه؟! چرا اینقد تکون تکون میخوری هیونگ اگه حالت خوب نیست نظرت چیه یه سر به دستشویی بزنی؟!
بک که تا همین الانشم خودشو بزور گرفته بود رو به تهیونگ جواب داد
بکهیون- خبر مرگت گراز روباه نما معلوم نیست اون تو مخزن پنج هزار لیتری داره یا مثانه بیا بابا (درحالی که از جیبش پول در میاره) بخور، گشنه همین دو قرونی بعد مثلا از یه خانواده میلیونرم هستی. قبول شرطُ تو بری دارم میترکم سه لیتر آب خوردیم لامصب من رفتم دستشویی
تهیونگ که از پشت هم حرف زدن و چهره سرخ شده از فشار بک خندش گرفته بود با نیش بازش درحالی که پولای رو میزو بر میداشت بی توجه به فیس پوکر جیمین و جونگین که هیچ وقت به این خل بازیاشون عادت نمیکردن جواب داد
تهیونگ- باشه هیونگ برو راحت باش اصلنم عجله نکن الان دیگه میتونی آسوده کارتو بکنی
بکهیون- که هیونگ اره؟! اگه من هیونگت بودم که نباید الان جرعت میکردی تو چشام نگاه کنی توله خر اون نیش کوفتیتم ببند تا یکاری نکردم به عنوان نقش اول فیلم جوکر بیان سراغت اونم بدونه نیاز به هزینه برای گریم صورت تخمیت
YOU ARE READING
MY NIGHTMARE
Werewolfهمه چی خوب بود همه چی آروم بود داشتم مثله یه آدم عادی روزامو میگذروندم کارای عادی روزای عادی مشکلات عادی تفریح های عادی اون حتی از دسته یا قشر خاصی از جامعه هم نبود اما...یهو...با اومدنش تو زندگیم همه چی عوض شد زندگی بهم نشون داد میتونه وجه های مختل...