5 🔞

2.6K 255 38
                                    


همین که از ماشین پیاده شدم
سریع دست جیمین رو هم گرفتم باهم وارد خونه شدیم

شروع کردم به بوسیدن لباش
لباش نرم و پفکی بود و لذت زیادی رو بهم میداد
نتونستم تحمل کنم و شروع کردم به گاز گرفتن و مکیدن لباش

تقلا میکرد که دست از بوسیدنش برداشتم

+ چیکار میکنی؟

دستش رو گرفتم و کشیدم سمت اتاق مشترکمون
روی تخت انداختمش

ترسید و توی دور ترین نقطه تخت نشست
رفتم سمت اتاق لباس
از تو یکی از کشو ها شلاق و دست بند رو برداشتم

دوباره پیش جیمین برگشتم که داشت گریه میکرد
روی تخت نشستم

- تو همسر منی من دوست دارم خیلی زیاد
پس بهتره باهام همکاری کنی و منو عصبانی نکنی

+ نههههه به من دست نزن

به سختی لباساش رو درآوردم
جیغ میزد و گریه میکرد

بعد از اینکه لخت شد دستاش رو با دست بند بستم
جیغ میزد و خواهش میکرد
ولی من دست خودم نبود باید حتما بدن سفید و بی نقصش رو کبود میکردم

به شکم خوابوندمش و زیر رون هاش یه بالشت گذاشتم خیلی تکون میخورد

- تکون نخور جیمین عصبانیم نکن

+ خواهش..میکنم....نکن

کتم رو سریع درآوردم و آستین هام رو بالا زدم
شلاق رو گرفتم و روی کمرش محکم فرود آوردم که تکون خوردناش تمام شد و نفسش بند آومد
ضربه دوم رو زدم که جیغ بلندی کشید

- بشمر جیمین

+ خواهش...می..کنم

ضربه بعدی رو زدم که جیغ زد پوست سفیدش قرمز شده بود به همین زودی کبود شده بود

- بشمر دیگه تکرار نمیکنم

ضربه دیگه رو زدم که بلند گریه کرد

+ ایییییی...هق..چهار

ضربه هام رو محکم و بدون رحم روی بدنش فرود می آوردم
رد خون مرده ها روی پشتش مونده بود
بلند بلند گریه میکرد و با هر ضربه جیغ میزد

+ اههههههه...بیست

شلاق رو یه طرف پرت کردم و لباسام رو درآوردم 
بی حال شده بود عین یه جنازه شده بود
دست کشیدم روی کمرش که سریع بلند شد که سنگینیم و روش انداختم و ناله دردمندش بلند شد

+ اههههه ایییییی دست نزن

پشت گردنش رو بوسیدم و مک زدم ناله میکرد
بلند شدم و رفتم دوباره به اتاق لباس

لوب، ویبراتور، کاندوم، گگ رو برداشتم
دوباره برگشتم پیش جیمین که نفسای اروم میکشید

you are just mineWhere stories live. Discover now