you are just mine

6

صبح زود بیدار شدم چتری هاش رو کنار زدم و
پیشونی جیمین رو بوسیدم

تا ساعت 4 صبح سکسمون ادامه داشت تا اینکه جیمین از حال رفت
حمومش کردم و موهاش رو خشک کردم و هودی و شلوار ست خرگوشی سفید تنش کردم
آنقدر خسته بود که اصلا بیدار نشد
روتختی و ملافه رو عوض کردم
و بعد از اینکه خودم حموم کردم جیمین رو مثل عروسک بغل کردم و به خواب رفتم

ساعت 11:50 بود سریع رفتم به سمت اشپزخونه و  به خدمتکار ها گفتم که ناهار رو آماده کنن
بعد از مدتی با سینی پر از چیز های خوشمزه آومدم داخل اتاقمون

جیمین هنوزم خواب بود
باید دیشب جلوی خودمو میگرفتم ولی بدن جیمین از خود بی خودم کرده بود

روی تخت نشستم و جیمین رو تکون دادم
جیمین پلک هاش رو محکم بست و به پشت من خوابید

+ رزی اذیتم نکن بزار بخوابم

با شنیدن اسم آون دختره تمام شوقم پرید و عصبی شدم

- جیمین بیدار شو دیر شده

بلند گفتم که چشمهاش رو باز کرد و روی تخت نشست

- دیگه نمیخوام اسم آون دختره رو بشنوم مفهومه؟

( 🔞🔞🔞🔞 )

از جیمین جوابی نشنید و این عصبانیش کرد بلند شد و پایین تخت ملافه رو کنار زد و پاهای جیمین و کشید که جیمین فریاد زد ولش کنه

سریع شلوارش و بزور درآورد
دست کشید روی رون های پرش جیمین پاهاش رو جمع میکرد و تکون میخورد

+ ولم کن بسه

- جیمین اگه نمیخوای مثل دیشب دستات رو ببندم
پاهات رو باز نگهدار

جیمین با شنیدن این حرف دیگه تکون نخورد و جونگکوک هم پاهاش رو باز کرد
رونش رو گاز گرفت جیمین جیغ زد و پاهاش رو بست ولی سر جونگکوک که وسط پاهاش بود بسته نشد

دستاش باسنش رو چنگ میزد و رون هاش رو می مکید

دست از مکیدن برداشت و به شاهکارش نگاه کرد
خوشحال شد وقتی نشانه های ارغوانی رنگ که خودش روی رون هاش ایجاد کرده بود رو دید

هودیش رو درآورد..شکم، سینه هاش و گردنش رو کاملا کبود کرد
و لباش رو هم اونقدر خشن بوسید که متورم شد

تمام این مدت جیمین تنها کاری که کرد اشک ریختن و چنگ زدن روتختی بود

بعد مدتی جونگکوک دست برداشت و از روی جیمین بلند شد و صاف ایستاد
انتظار داشت جیمین تحریک شده باشه ولی حتی کوچکترین تغییر رو هم در جیمین ندید در حالیکه خودش حسابی سفت شده بود

لباسای خودش رو هم درآورد و وارد اتاق لباس شد
تصمیم نداشت که زیاد سخت بگیره
پس بیخیال ویبراتور و دیلدو شد فقط کاندوم رو از کشو درآورد و پیش جیمین برگشت