-10-

59 16 1
                                    

✖این پارتو با دقت بخونید،توی صحبتاشون درباره بخشی از پارتای دیگه میگن و این داستانا.✖

____________________

چ-الان بیشتر از یه ساله داریم دنبالش میگردیم،هیچکس ازش خبر نداره خیلیا میگن کشته شده یا دستگیرش کردن،بعضیا هم میگن کنار کشیده.
س-اره از چندماه بعد از رفتنت توی کما کل چیز هایی که مارو به ایکاروس میرسوند رو چک کردیم،از افرادی که باهاش معامله کردن تا رقیباش ولی هیچکدوم تا الان ندیدنش.
ل-چارل سل من بهونه هاتونو نمیخوام من خود اونو میخوام،برای معامله بعدیم نیازش دارم،موادی که اون درست میکنه و راه حل هایی که داره میتونه گروه مارو با کمترین میزان دردسر بزرگترین باند دنیا کنه،قدرت و سرعت ما کنار مغز اون توی یه مدت کم کل دنیارو منفجر میکنه.فقط تا اخر شب به جفتتون فرصت میدم واسم بیاریدش وگرنه حتی سالها رفاقتمون هم باعث نمیشه نجات پیدا کنید.
چارلی و سلنا با قیافه های متعجب نگاهشون رو به لیامی که از عصبانیت دستاش رو روی میز قفل کرده و با صدای بلند داد میزنه میدن و سلنا زودتر شروع به حرف زدن میکنه.
س-لیام این واقعا غیر ممکنه،ما توی یکسال تنها چیزی که ازش پیدا کردیم یکی از رقیباش بود که موقع معامله درگیری میشه و ماسک ایکاروس رو برمیداره،فرداش هم جنازش رو توی اتاق کارش درحالی که کل اندام های داخلیش سوخته بودن پیدا میکنن،یارو حتی بهش یه مرگ راحت هم نداده! اون جوری کشتتش که درد رو تا لحظه مرگش حس کنه..
ل-کاش برام مهم بود سل! از طریق همون یارو که مرده یا اشناهاش یا حتی میتونی اطلاعات گوشی و لپ تاپ فاکیشو چک کنی یه اسمی چیزی ازش در بیاری،بجای حرف زدن با من الان برید اونو برام پیدا کنید.
چارلی سرش رو به لجبازی مرد رو به روش تکون میده و دست سلنارو عقب میکشه و باهم از اتاق خارج میشن.
با خروج اون دونفر لیام دستش رو روی شقیقه هاش فشار میده و از پاکت سیگاری که روی میز بود یه نخ رو بیرون میکشه و گوشه لبش میزاره،با فندکی که اسم "پینتون" با طلا روش حکاکی شده بود سیگارش رو روشن میکنه و عمیق کام میگیره و فندک رو روی میز میندازه.
بی حوصله صندلیش رو عقب میده و پاهاش رو روی میز دراز میکنه تا کمی استراحت کنه ولی با باز شدن ناگهانی در نگاهشو از سیگاری که بین دستاش بود میگیره و به سلنایی که با خوشحالی توی اتاق اومده میده.
س-پیداششش کردممممم ،البته فکر کنم اونه چون اون یارو که با ایکاروس درگیر شد دقیقا قبل از مرگش یه اسمو وارد دارک وب کرده و اطلاعاتش رو خارج کرده ولی ممکنه اون نباشه چون قیافه این یارو زیادی بچه میزنه برای یه قاتل یا مواد ساز یا حتی ایکاروس،نمیدونم میگیری چی میگم یا نه ولی این یه تیره تو تاریکی یا میخوره به هدف و طرف میشه همون ایکاروس یا اینکه میخوره به یه بدبخت دیگه.
لیام سیگارو بین لبش میزاره و پاهاشو میندازه پایین
ل-بیا ببینم کیه.
با دستش اشاره میکنه و سیگارو بعد از کام کوچیکی که میگیره توی زیر سیگاری خاموشش میکنه و تبلت رو از دست سلنا میگیره
س-خب این اخرین اسمیه که وارد شده و افرادی توی سایت بودن و اطلاعات جمع اوری میکردن تونستن یه عکس ازش بفرستن ولی همشون به شکل شگفت اوری کشته شدن ولی به دلایلی عکس و اسم رو نتونسته یا نخاسته پاک کنه که این باعث میشه احتمال بدم این طرف ایکاروس نباشه و اسم و اطلاعاتش بیشتر برای لا پوشونیه خود ایکاروس اصلی باشه و خود این طرف که عکسش اینجاست بعد از مشخص شدن عکس و اطلاعاتش به شکل شگفت اوری همزمان با ایکاروس محو شده پس ممکنه این طرف ایکاروس هم باشه یا اینکه اینم یکی از بازیای ایکاروسه برای لو نرفتنش،اسمش زین جواد مالیکه و یه دورگس،مامانش اهل انگلیس بوده و چندسال پیش فوت میکنه و باباش هم اهل پاکستان بوده که اونم بیشتر از 18 ساله که خبری ازش نیست تک فرزنده و از دانشگاه اخراج شده.
خود زین عکسی که ازش گرفتن مربوط به خارج شدنش از یه کافه و سوار شدنش به ماشینه و بعد از اون مفقود شده.اما به طور اتفاقی این همون پسریه که اون روز بعد از خارج شدنت از کما اومده بود سراغت و این دو راه واسش هست،اولیش اینه که خود ایکاروس بوده و رقیبات بهش پول دادن تا بیاد کلکتو بکنه که موفق نشده و راه دومش اینه اون تورو با کسی اشتباه گرفته توی بیمارستان و اصلا ایکاروس نیست و همش اتفاقی بوده..
لیام دستشو برای ساکت کردن دختر پر حرف روبه روش بالا میاره و به عکس نگاه میکنه
ل-الان کجاست؟
سلنا موهاشو به سمت بالا جمع میکنه و با کِشی که از جیبش خارج میکنه موهاشو میبنده.
س-نمیدونم ،اطلاعاتش کاملا بعد از سوار شدنش به اون ماشین پاک شدن و هیچکس نمیدونه کجاست، حتی اون روز شانس بزرگ بوده که دیدیمش توی بیمارستان،با این شرایط احتمالا یا دیگه توی نیویورک نیست و یا اسمشو عوض کرده یا این اصلا ایکاروس نبوده و خود ایکاروس کلکش رو کنده.
ل-پیداش کن سل،تا اخر امشب واسم پیداش کن.
دستشو روی چشماش فشار میده و به عقب صندلی تکیه میده
س-حالت خوبه ؟
سلنا نگران و درحالی که به صورت رنگ پریده مرد روبه روش نگاه میکنه میپرسه و لیام با خونسری سرش رو تکون میده
ل-خوبم،فقط کاریو که گفتم بکن.






Zolden pain[Z.M]Where stories live. Discover now