-12-

60 18 2
                                    

با پشت پاش در رو میبنده و به فضای خونه که فقط با نور تلوزیون روشن بود نگاه میکنه،با قدم های آهسته خودش رو به کاناپه میرسونه و سوییچ و ماسکش رو روی میز جلوی کاناپه میندازه و سرش رو به عقب تکیه میده
د-خسته نباشی راجر
ریز میخنده و خودشو کنار پسره بزرگتر که خسته به کاناپه تکیه زده بود میندازه
د- یکی پیام داده و خواسته یکی رو از سر راه برداری و عوضش یه میلیار میده.
زین با شنیدن رقمی که دانیال میگه اخماشو توی هم میبره و تکیه اش رو از کاناپه میگیره.
ز- کیو میخواد؟
دانیال لپ تاپی که دستش بود رو باز میکنه و صفحه اش رو به زین نشون میده
د- گفته اطلاعات رو حضوری میده و این یارو باید خیلی کله گنده باشه که اینهمه پول رو بخواد برای کشتن یه نفر بده ، قبلا یک دهمه این پول رو میدادن.
زین سرش رو تکون میده و اهسته از جاش بلند میشه
ز- تا برمیگردم تمام اطلاعات این یارو رو در بیار ، نمیخوام زندگیمو بسپارم دست یه احمق.
با اتمام حرفش طرف اتاقش میره ولی با شنیدن صدای دانیال روبه‌رویه اتاق متوقف میشه
د-حالت خوبه زین؟
زین بدون هیچ حرفی «هوم»کوتاهی رو زمزمه میکنه و دستگیره در اتاق رو برای وارد شدن میچرخونه
د- ادما میان و یه تیکه از قلب بقیه رو تسخیر میکنن ولی کلید قلبت دست خودته زین ، قلبتو ازاد کن.
زین بدون واکنش دادن به حرفای دانیال توی اتاق میره و درو پشت سرش میبنده و برای سبک تر شدن دردی که یکباره به قلبش هجوم اورده دستاش رو مشت میکنه و طرف کیسه بکسی که انتهای اتاقش از سقف اویزون شده بود میره و به صورت متوالی مشتاش رو روی کیسه بکس خالی میکنه تا جایی که درد قلبش با درد دستش جایگزین میشه.
کیسه بکس رو توی بغلش میگیره و پیشونی عرق کردش و گونه هایی که ازعصبانیت کمی قرمز شده بودن رو به کیسه ای که تسکین کننده درد قلبش بودن تکیه میده و نفسای برندشو کنترل میکنه
بعد از دقایق کوتاهی که ارامش توی سلولاش تزریق شد طرف حمومی که توی اتاقش بود میره و اب سرد رو روی صورتش میپاشه ، به صورت خودش توی اینه خیره میشه و با انگشت اشارش که قطره های شکست خورده اب از روش میچکید روی بازتاب تصویر خودش روی اینه میکشه و لبخند میزنه
با ارامشی که مثل همیشه بعد از خالی شدن خشمش توی روحش تزریق میشه از حموم خارج میشه و طرف کشوی لباسیش میره و از داخلش شلوارک مشکی گشادش که تا روی زانوش بود رو از کشو خارج میکنه ، تیشرت و شلوارش رو جلوی کشو از تنش درمیاره و با پاش سمت دیگه اتاق لباس هارو شوت می‌کنه و شلوارک رو پاش میکنه و بدون پوشیدن تیشرت از اتاق خارج میشه و پیش دانیال برمیگرده
دانیال با شنیدن صدای قدمای زین لپ تاپو کنارش میزاره و طرفش میچرخه
د- من اینبار رو نیستم اگه قراره به این یارو کمک کنی.
میگه و با اخمی که بین ابروهاش شکل گرفته به زین خیره میشه ، زین ابروهاش رو توی هم میبره و با قدمای اهسته پیش دانیال میشینه
ز- مشکل چیه؟
د- این یارو اسمش میلر کوپره ، یه دکتره سرشناسه که کلی ادم از سراسر دنیا میان تا بتونن مشکلاتشون رو باهاش در میون بزارن ، رئیس بزرگترین باند مافیای لندنه و احتمالا اونی که میخوای از سر راهش حذفش کنی داره رو دستش بلند میشه.
زین نیم نگاهی به دانیال که دستاش رو روی پاش مشت کرده میندازه و دوباره نگاهش رو به صفحه لپ تاپ میده.
ز- خب اینا که میگی مشکلشون چیه؟اینم مثل بقیه ادماییه که یکی رو واسشون حذف کردیم.
دانیال دستش رو روی دکمه ها حرکت میده و بعد از ثانیه های کوتاه صفحه لپ تاپ رو به زین نشون میده.
د- میلر کوپر یه پزشکه که با دادن دارو های شیمیایی به بعضی از بیماراش باعث میشه بعد از مدت کوتاهی اونا ضعیف بشن و بمیرن و هیچکس به این موضوع توجه نمیکنه چون خودش وقتی خانواده بیمار رو ملاقات میکنه بهشون میگه وضعیت بیمارشون وخیمه و خیلی امید بهشون نیست و با مردن اونا هیچکس به دکتر شک نمیکنه.
دانیال لباش رو روی هم فشار میده ادامه میده.
د- بعدش هم جنازه اونارو قاچاق می‌کنه،اما مشکل اینه تمام بیمارای فاکیش بچه ان زین بچه.
با صدای بلند توی صورت زین داد میزنه و به عکس بچه هایی که چیز زیادی از بدنشون نمونده بود خیره میشه.
زین فشار دندوناش رو کمتر میکنه و از جاش بلند میشه
ز- اطلاعات و هرچیز مربوط بهش رو واسم کپی کن بزار توی اتاقم ، قرار ملاقات هم برای امشب ساعت ۳ تنظیم کن.
زین نیم نگاهی به ساعت که عدد ۲۳:۴۳ دقیقه رو نشون میداد میندازه و چند قدم به سمت اتاقش برمیداره.
دانیال لپ تاپو کنار میزنه و سریع از جاش بلند میشه.
د- زین من توی این یکی بهت کمک نمیدم اون عوضی قاچاق اعضای بدن بچه میکنه.
زین با عصبانیت طرف دانیال برمیگرده وتوی صورتش داد میزنه
ز-اطلاعات فاکیش رو واسم کپی کن دان!
نفسشو عمیق بیرون میده و توی اتاقش برمیگرده و درو پشت سرش میکوبه.
دانیال با خشم و ناراحتی که توی تک تک اعضای صورتش مشخص بود اطلاعاتی که زین میخواست رو وارد فایل میکنه و به دستگاه پرینتری که توی اتاقش بود انتقال میده
لپ تاپ رو روی میز جلوش میزاره و توی اتاقش میره ، دستکشایی که روی میزش بودن رو دستش میکنه و برگه هارو از توی پرینتر خارج میکنه ، از کشویی که برای میزش بود پوشه مشکی رنگ رو خارج میکنه و کاغذ هارو توش میزاره و برای اطمینان از اینکه اثر انگشتی روی پوشه نباشه با دستمال اغشته به الکل روی پوشه میکشه ، با قدم های اهسته از اتاقش خارج میشه و روبه‌روی اتاق زین می ایسته و با تقه کوتاهی که به در میزنه وارد میشه و به زینی که به روی شکم دراز کشیده نگاه میکنه
د- چیزی که خواستی.
پوشه رو روی میز میزاره و مسیری که اومده بود رو برمیگرده و قبل از بستن در اتاق زین بدون برگردوندن نگاهش زمزمه میکنه
د- یچه های دیگه ای هم قراره قربانی شن..
نفسشو غمگین بیرون میده و در اتاق رو میبنده و زین رو با افکار در هم رفته تنها میزاره ، افکاری که نصفش رو ایکاروس و نصف دیگه اش رو زین کنترل میکنه.


.........................................

قرار داد رو روی میز میزاره و به سمت مردی که روبه‌روش نشسته بود و از استرس پوست کنار ناخوناش رو میکند هل میده
-این قرار دادیه که دربارش صحبت کردم،تا هفته دیگه همین موقع ۷۰۰کیلو کوکائین به علاوه پنجاه تا اسلحه تک تیر انداز DSR 50 ، صدو پنجاه تا مسلسل Uzi ، دویست تا تفنگ هجومی  F 2000 ، پونصد تا کلت کمری Sig Sauer P938 رو اماده میکنی و پولشونو همونجا دریافت میکنی ، کوچیکترین اشتباهی عواقب داره که امیدوارم خبر داشته باشی.
به چشمای ترسیده مرد خیره میشه و با پوزخند با چشمش به برگه اشاره میکنه ، مرد با دستای لرزون خودکار رو برمیداره و قرارداد رو امضا میکنه و برگه رو سمت لیام برمیگردونه.
لیام با خونسردی از جاش بلند میشه و برگه قرار داد رو دست چارلی که با فاصله کمی ازش ایستاده بود میده
ل- اوقات به کام.
با نیشخند طرف مرد میگه و همراه چارلی از کلاب خارج میشه و طرف ماشینش میره.
چ-لیام برای فردا شب ساعت ۱۲ یه پارتی مافیاس توی لندن و دعوت شدی.
لیام مکس کوتاهی میکنه و پیامی رو که چارلی از روی صفحه گوشیش بهش نشون میده رو چک میکنه و سرش رو تکون میده.
ل-به سل بگو تدارکات رو اماده کنه.


















امیدوارم لذت ببرید^^
جوری که هربار میخواستم بنویسم ولی خستگیم اجازه نمیداد عجیب بود...
ووت و کامنت یادتون نره، بوس بهتون⁦ «(づ ̄ ³ ̄)づ⁩

Zolden pain[Z.M]Where stories live. Discover now