me after you

part11

{فرقی نداره. .
چه ساعت از شبانه روزباشه ..
صدات رو که میشنوم ..
خورشید تو دلم طلوع میکنه ..
من هیچ ام..وتو در تمام هیچ من همه ای ..
بیون بکهیون 3 نوامبر 2019}

بکهیون روبه روی در خونه ی عموش ایستادو به الفای جذاب کنارش خیره شد. 

زیباییش طوری بود که نمیتونست چشم ازش برداره .

اون لعنتی موهای مشکی و براقش رو اینبار روی پیشونیش ریخته بود چیزی که تابه امروز از چان ندیده بود.

کت و شلوار مشکی با پیرهن جذب سفیدش ازش یه سوپر مدل هات ساخته بود  طوری که پارچه های کت به زور بازوهای عضلانیش رو  تو خودش جا داده بود  باعث میشد وسوسه ی گاز گرفتنشون تو جون بک بیوفته 

چانیول که داشت روی شیشه در خونه موهاشو چک میکرد با حس کردن سنگینی نگاه طولانی امگا, نیشخندی زد و گفت: 

-موردپسند واقع شدم؟

بکهیون با شنیدن حرف الفا و لو رفتن دید زدنش خجالت کشید ولی سعی کرد کم نیاره  دستاشو روی سینش گره کردو گفت: 

+هوووم گل قشنگیه

چان متعجب به دست گلی که طبق سلیقه ی بکهیون با گلای رز زرد تزئین شده بود نگاهی انداخت 

و بعد به پوزخند مغرور روی لبای بک خیره شد

حرصی خاست میون بازوهاش گیرش بندازه که با باز شدن در و فرار کردن فرز امگا ناکام موند 

بکهیون که با خنده تا دم ورودی اپارتمان دویده بود به عقب برگشت تا منتظر الفا بمونه  چانیول با دیدن چهره ی خندونش دستشو دور کمرش اندا خت و گازی از گونه ی سرخش گرفت

اینبار چان با خنده به چهره ی حرصی توت فرنگیش خندید.بوسه ای روی گونه ش گذاشت و گفت:توت فرنگی وقتی انقدر شیطون میشی به عواقبشم فکر کن یهو دیدی خوردمت 

بکهیون لباشو بهم فشرد و سعی کرد با تمام زورش مشتی نثار بازوهاش کنه که 

اینبار اون بود که با باز شدن در و نمایان شدن چهره ی یسونگ و چه یونگ ناکام موند

چانیول با لبخند نگاهشو از روی بک به زن و شوهر روبه روش داد با احترام تعظیم کوچیکی کرد و دستشو به سمت زن امگا دراز کرد 
-سلام خیلی خوش بختم از دیدنتون پارک چانیول هستم

چه یونگ با لبخند مهربونی دست الفای جذاب روبه روش رو گرفت و گفت

+سلام پسرم خوش اومدی منم چه یونگم زن عموی بکهیون خیلی خوش اومدین  بیاین تو پسرا

چان بعد از  دست دادن به یسونگ به همراه بک وارد خونه شدن و روی مبل نشستن.

خونه ی کوچیک ولی گرمی بود.خیلی راحت میتونستی صمیمیت و عشق رو درش حس کنی چیزی که چان چندین ساله تو هیچ خونه ای حس نکرده بود