part17

490 102 4
                                    


{شاید تکراری باشه...
ولی بعضی چیزا ارزش هزاران بار تکرار رو داره
تکرار میکنم..تکرار میکنم..
...دوست دارم...
بیون بکهیون۱۰نوامبر ۲۰۱۹}

-ولی وقتی از پاهات درش میارم خوشگلتر میشه مگه نه؟

بک با تعجب سرش رو برگردوند و به الفاش خیره شد

خیره تو مردمکای لرزون و بی تاب امگاش همزمان که شورت طرح باب اسفنجیش رو از پاهای سفید و تپلش درمیوورد به تمام نقاط پوست لطیفش بوسه های خیس میزد.

نفسای بکهیون رو دور تند افتاده بود و صدای ناله های ظریفش فضای دورشون رو به شدت گرمتر کرده بود.

با بوسه ای که آلفا رو کشاله ی رونش زد بی تاب اسمش رو نالید

+اههه چااانی

-جونم عزیزم

بکهیون با نگاه ملتمسی گفت:

+بسه خودتو میخام

آلفا با نیشخند پاهای ظریفش رو روی شونه هاش گذاشت و خیره تو چشمهای لرزون و بی تاب امگاش زبونش رو به طور شهوت انگیزی روی عضو برآمده و خیسش کشید.

بکهیون با حس اون زبون نرم روی عضو ملتهب و

حساسش با ناله سرش رو به عقب پرتاب کرد.

چان بعد از این که با زبونش تمام نقاط عضو کوچولوش

رو خیس کرد گاز محکمی از زیر شکم نرمش گرفت و گفت:

-ولی من هنوز ازت سیر نشدم توت فرنگی

می‌بوسید و مک میزد...روی تمام سلول های با ارزش

تنش رد لباش رو به جا گذاشت

میخاست هم به خودش هم به دیگران بفهمونه که این پسر مال خودشه...عشقشه.‌..زندگیشه‌

اجازه نمی‌داد کسی بهش نزدیک بشه

اون پسر دست روی نقطه ضعفش گذاشته بود..قرار نبود

به همین راحتیا ولش کنه
بدن لخت و لرزون بکهیون زیر لمس بوسه ها و دستای

گرم الفاش به تقلا و جنب و جوش افتاده بود

برای تخلیه هیجان و درد پایین تنش مجبور شد عضله

های کمر چانیول رو زیر دستاش به چنگ بگیره که البته

این کارش الفارو خشن تر کرد...

جوری که با فشرده شدن دردناک باسنش بین دستای

بزرگش چشمهاش رو بهم فشرد و ناله دردناکی کرد.

بعد از این که مطمعن شد جای کیس مارکاش همه جای بدنش رو پر کرده با حرص و نفسای تند از شهوتش از روی بدنش بلند شد.

به قیافه ی آشفته ی امگاش نیشخندی زد

بکهیون دستاشو با خجالت روی چشمهاش گذاشت.نگاهای داغ و سنگین مرد نفساش رو کند میکرد.

me after youWhere stories live. Discover now