part12

4.6K 695 6
                                    

تعظیم کوتاهی به شاه کردم و
به طرف پسرا رفتم
کنار جیمین ایستادم که با لبخند گفت
:+جیسون...انتخاب خوبیه...
شومین به دنبال حرفش گفت:+راست میگه
من که عاشق چشمای آبیشم ...
لبخندی زدم و گفتم:-برای تو شومین من
نمیخوامش ...
بوگوم بالبخند گفت:+ چرا می بخشیش به یکی دیگه
همگی خندیدم ..با گرفته شدن دستی جلوم نگاهم رو از بقیه گرفتم
با لبخند درخواست رقص جیسون رو
قبول کردم ...
وسط سالن کنار بقیه رفتیم
رقصمان شروع شد
جیسون با لبخند به چشمام زل زده بود ...
جیسون سرش را خم کرد
با بوسهاش روی گردنم متعجب
به چشمان آبیش نگاه کردم
چشمکی زد و گفت:+عالی بود ...
سریع از جیسون جدا شدم و
لب خندی زدم ..تعظیم کوتاهی کردم
به خاطر رقص گلویم خشک شده بود
به طرف میز رفتم تا لیوان شرابی
بردارم ...اما با میز خالی مواجه شدم...
نگاهم را در سالن چرخاندم اما خدمتکاری
ندیدم ..تصمیم گرفتم خودم برای نوشیدن برم ...پس از سالن خارج شدم و
توی راهروی به سمت آشپزخانه
به راه افتادم که ....

Kingship_vkookWhere stories live. Discover now