_0_

1.9K 263 105
                                    


زندگی چیز رو مخیه نه؟

یه دقیقه باهات همدسته،یه لحظه بعدش ساز مخالف میزنه.

میتونه تکراری و یکدست و خسته کننده باشه.
یه چرخه عادی و مزخرف که هی تکرار و تکرار و تکرار و تکرار میشه.

یا با اتفاقات جدیدش مدل زندگی و خونواده و خودتو کلا تغییر بده.
قرض بالا بیاری،کامل پسش بدی
ماشینت خراب بشه،کلی پول بدی تعمیرش کنی
یکی از بستگانت بمیره،
تصادف کنی،
مریض بشی،
سر برج پول کم بیاری،مهمونای رو مخ برات بیاد

و..و..و...

از بعضیا بپرسی چه آرزویی میکنی،یا به نظرت چطوری زندگیت عالی و ایده آل پیش میره بحث پول رو وسط میکشه.

میگه پول باشه خوشبختی خودش میاد.

تا پول هست هیچ غمی نیست!

اما بیاید منطقی باشیم...

با پول میشه عزیز از دست رفته ای برگردوند...؟

قلب شکسته ای رو درست کرد...؟

اعتماد از دست رفته رو مثل قبلش کنی...؟

وقتی پاره قلبت بره زیر خاک،هزاران تریلی طلا هم برش نمیگردونه

وقتی قلب کسی رو بشکنی،حتی اگه مرد یا زن رویاهاش بشی بازم بعضی وقتا اون احساس مزخرف و معذب بهش دست میده و تو هنوزم همون عوضی هستی که رهاش کرده و حالا که سر عقل اومده با پول برش گردونده.

وقتی اعتماد کسی رو از دست بدی مثل کاغذ میمونه،تو سر کل اموالتم شرط ببندی بازم اون برگه باز شده مثل قبلش صاف و صوف نمیشه.

همون طور که میشه باهاش میلیاردی زندگی کرد،کلی آدم مزخرف که طمع سیری ناپذیری پول جلوی چشماشونو گرفته دور و برت پرسه میزنن.جوری که ممکنه هر لحظه تو فساد فرو بری و هیچ شاخه درخت،طناب یا دستی نتونه از عمق اون باطلاق بیرونت بکشه.

جدا از اینا...بالاخره روزی میرسه که ازش زده شی...

دیگه دلت این لذتای زودگذر رو نخواد و تفریح یا کاری برای سرگرم کردنت باقی نمونده باشه.

اینا به کنار!

ما به اون طرف پرده سه طرفه پول کار داریم.

طرف اول،دل بستن به لذتای زودگذر نه...

طرف دوم،مافیا و قاچاق و فساد نه...

طرف سوم،زندگی های اجباری و اشرافی..


Jimin pov:


پارک جیمین...
اسم واقعی من،پارک جیمین بود!

چیزی که سالیان ساله ازم مخفیش کردن...

همینطور وجود خودمو!

یه امگای لونا...
وحشتناک ترین افسانه دوران که واقعا هم وجود داره و نمیشه اسمشو افسانه گذاشت.

《MY PRETY LUNA》[vmin]Where stories live. Discover now