_با شنیدن صدای بوق پیغام خودتون رو بذارین. البته ممکنه هیچوقت بهش گوش ندم ولی خب حالا هرچی.
شنیدن این صدا باعث نشد لبخند بزنه و تماس رو قطع کرد. به جاش یه عکس از خودش گرفت تا توییت کنه. وقتی توییتر رو باز کرد، یه توییتی رو دید._الو؟
_اون پسره منو بوسید.
یونگی اخم کرد.
_جیمینی؟جیمین:
_اون منو بوسید و یه بوسه خیلی فوق العاده بود. بهترین بوسه عمرم.
YOU ARE READING
Until we meet again
Fanfictionفیکشن و فیکچت [کامل شده] خلاصه: جونگکوک آیدول موفق کره جنوبیه که یه شب با کیم تهیونگ -یه دانشجوی ادبیات تو آمریکا- میخوابه. چند ماه بعد یه پیام دریافت میکنه که بچهش رو بارداره... ولی جونگکوک بچهش رو میخاد⁉️ کاپل اصلی: کوکوی کاپلهای فرعی: یونمین...