جیمین خمیازه کشید. به جین و نامجون نگاه کرد. جین با هیجان چیزی برای نامجون تعریف میکرد و نامجون با نگاه ملایمی تماشاش میکرد.
خیلی عاشق به نظر میرسید. جیمین نمیدونست با نگاه کردن به یه زوج عاشق و خوشبخت به چی فکر کنه. هیچوقت همچین چیزی تو زندگیش نداشت. آه کشید و کتفش رو چرخوند.
اون بزرگ شد تا اینی بشه که الان هست. یه نفوذی. کسی که چیزی برای از دست دادن نداره و چیزی نیست اونو از انجام دادن این کار متوقف کنه.
اون همه کاری و هر کاری برای پول میکنه. تنها نقطه ضعفی که داشت، تهیونگ بود. اینقدر تو فکرش غرق بود که وقتی یه نفر صورتش رو قاب گرفت و بوسیدش، نزدیک بود داد بزنه ولی وقتی به خودش اومد تو بوسه همکاری کرد.
شنید بقیه صداهای هیجان زده ای براشون درآوردن و یونگی بهش لبخند زد. جیمین نتونست اون لبخند رو بهش برگردونه.
--------------------------------------
تهیونگ:
_سهمم رو بیشتر کن. برای این کار مجبور شدم حامله شم.دیوید:
_ولی جئون خیلی بهت میرسه.تهیونگ چشماشو چرخوند.
_خودتم میدونی بعد فهمیدن حقیقت میره. بچه ها هم باهاش میرن.دیوید به نرمی به تهیونگنگاه کرد.
_واقعا بچه ها رو نمیخوای؟تهیونگ خندید.
_نه واقعا. حتی علاقه ای هم به بچه های کوچیک ندارم. فقط میخوام زودتر تموم شه.دیوید برگشت سمت جیمین.
_بگذریم... جیمین عکسا رو گرفتی؟_کجای کاری. پرینتشونم کردم.
و بعد یه پوشه بهش داد و ادامه داد:
_حالا دیگه بیخیالم شو. پسره واقعا حقش نیست اینقدر قلبش شکسته شه. گرچه هنوز ازش خوشم نمیاد._شما دو تا حداقل تا وقتی بارداری تموم شه باید ادامه بدین.
جیمین و ته کلافگیشون بیشتر شد.
_میدونم به طرز مسخره ای زیاد طول کشیده ولی پروژه بعدی انتخاب شده. برای هدف بعدی میرین پاریس.
تهیونگ هورا کشید.
جیمین:
_یونگی یه دفترچه خاطره پر از لیریک آهنگ داره که خودش نوشته. اگه اونو بیارم چی؟دیوید با ذوق نگاهش کرد.
_اون وقت ده امتیاز مثبت برای تو._عالیه. پس برات میدزدمش.
دیوید چرخید سمت تهیونگ.
_تو به چیا دسترسی داری؟_به هرچیزی که مال اونه. هرچی میخوای بگو تا برات بیارم دیوید.
دیوید پوزخند زد.
_بهت میگم.و بعد با صدای بلندتری گفت:
_خب حالا کی میخواد شب رو بمونه؟
BINABASA MO ANG
Until we meet again
Fanfictionفیکشن و فیکچت [کامل شده] خلاصه: جونگکوک آیدول موفق کره جنوبیه که یه شب با کیم تهیونگ -یه دانشجوی ادبیات تو آمریکا- میخوابه. چند ماه بعد یه پیام دریافت میکنه که بچهش رو بارداره... ولی جونگکوک بچهش رو میخاد⁉️ کاپل اصلی: کوکوی کاپلهای فرعی: یونمین...