10

5.7K 841 80
                                    

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

و در رویاهایم همیشه راهی به سویتان پیدا میکنم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

و در رویاهایم همیشه راهی به سویتان پیدا میکنم.

تهیونگ دیگه نمیتونست رایحه دیوید رو تحمل کنه. سه روز پیش شیشه شیرا رو فرستاده بود و پسرا موافقت کرده بودن شیرش رو به بچه ها بدن.

امروز صبح خانم جوونی برای بردن شیشه شیرا اومد. اون بوی بچه هاش رو میداد. نصفه شب بود و تهیونگ تو آغوش دیوید این پهلو و اون پهلو میشد و به خودش میپیچید. رایحه‌ش غیرقابل تحمل بود و تهیونگ احساس خفگی میکرد.

Until we meet againWhere stories live. Discover now