و در رویاهایم همیشه راهی به سویتان پیدا میکنم.
تهیونگ دیگه نمیتونست رایحه دیوید رو تحمل کنه. سه روز پیش شیشه شیرا رو فرستاده بود و پسرا موافقت کرده بودن شیرش رو به بچه ها بدن.
امروز صبح خانم جوونی برای بردن شیشه شیرا اومد. اون بوی بچه هاش رو میداد. نصفه شب بود و تهیونگ تو آغوش دیوید این پهلو و اون پهلو میشد و به خودش میپیچید. رایحهش غیرقابل تحمل بود و تهیونگ احساس خفگی میکرد.
YOU ARE READING
Until we meet again
Fanfictionفیکشن و فیکچت [کامل شده] خلاصه: جونگکوک آیدول موفق کره جنوبیه که یه شب با کیم تهیونگ -یه دانشجوی ادبیات تو آمریکا- میخوابه. چند ماه بعد یه پیام دریافت میکنه که بچهش رو بارداره... ولی جونگکوک بچهش رو میخاد⁉️ کاپل اصلی: کوکوی کاپلهای فرعی: یونمین...