💢15💢

680 33 3
                                    

جین بعد از این که دید ته پشت سر کوک سمت اتاق رفت، به نامجون مست نگاه میکنه.
جین{کمر خودتو نابود شده فرض کن}
بلند میشه و سمت نام میره. اروم صداش میکنه.

جین. نامجون نمیخوای برگردیم خونه؟من خوابم میاد.
نامجون به صورت بی نقص جین نگاه میکنه ولی انقدر که مست وگیج بود جین رو دوتا میدید‌.
نام با قیافه کنجکاوی سرشو کج میکنه.
نام. جین چرا دوتا شدی؟
جین به بغل نام نگاه میکنه و سه تا شیشه خالی جلوی اونا بود و این نشونگر این بود که نام اصلا حالش خوب نیست.

اروم دست نامجون رو میگیره و میندازه رو دوشش و بلندش میکنه و به اون سه تا نگاه میکنه.
جین. ما دیگه میریم.
ولی اونا انقدر مست بودن که هواسشون به اون دوتا نبود.

جین بیخیال میشه و نامجون رو به خونه میبره. به سختی کلیدو میندازه و نام و توی اتاق میبره سخت تر از اون خوابوندن پسر مست بود. بعد از موفقیتش توی خوابوندن نام، برمیگرده به اتاق خودش بره که نام دستشو میگیره.
نام. نرو جین...پیشم بخواب.
جین دستشو رو از دست پسر مست در میاره و طرف در میره.

جین. فاک تو روت نام، این قدر مستی که اگه بغلت بخوابم یا از بوی گند مشروبت خفه میشم یا فلج میشم.
نام. فلج؟فلج چرا؟! اهان...نترس نمیکنمت....یاااا جین بیا دیگه!
بعد حرفش چشماش بسته میشه و نفساش رو ریتم عادی میره.
جین اروم دوباره سمتش میره، دستشو رو گونه داغ نام میزاره.
جین. دیشب پیشم خوابیدی ولی امشب من بخاطر مستیت نمیتونم کنارت بخوابم.

با تردید جلو میره و بوسه اروم و سریعی رو لبای نام میکاره.
بعد منظم کردن پتو روی پسر خوابیده آروم از اتاق بیرون میره.
..........

چیم احساس میکرد داره اتیش میگیره‌. انقدر مست کرده بود که نمیفهمید چخبره خودشو روی یونگ میندازه.
چیم. یونگ..گر..گرمه..خیلی گرمه
دوتا از دکمه لباسشو باز میکنه
یونگ. چیم ببند اون..اون لعنتیارو
یونگی به هوسوک نگاه میکنه که با چشمای خمار و رنگی پریده زل زده بود به چیم، حتی پلکم نمیزد.
یونگ{دوست دارم چشماتو درارم مرد}

همین که میاد به هوپ بگه "چشماتو از روی چیم من بردار".
هوپ جلو دهنشو میگیره و یه دستشو میزاره رو معدش و خم میشه.
یونگ که فهمید حالش بده سریع تلاش میکنه حرف بزنه.
با دست به اتاق خودشو چیم اشاره میکنه.
یونگ‌. بر...برو تو اون.....اون اتاق دستشویی هست.
هوپ بدون معطلی میدوعه طرف اتاق و وارد دستشویی میشه معدش داشت نابودش می کرد.
سریع خودشو پرت میکنه توی دستشویی و محتویات معدشو خالی میکنه.

نگاهی به جیمین میکنه، باید میرفتن تو اتاق
یونگ. چیم پاشو بریم توی اتاق‌
چیم. میشه اینجا ب..بخوابیم..من خوابم میاد.
بعد از حرفش روی کاناپه بیهوش میشه.
یونگی"لعنتی" به خودش میفرسته که اونقدر مست کرده که حتی نمیتونه درست فکر کنه. چیم تازه بدنش خوب شده بود و اگه روی مبل میخوابید حتما با تن درد بدی بیدار میشد. یونگ اصلا اینو نمیخواست.

For you Where stories live. Discover now