💢14💢

686 38 11
                                    

                    اسم بخش های مختلف اسلحه

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

                    اسم بخش های مختلف اسلحه

نام. خوب باید دو دستی بگیری تا تعادل داشته باشی و بتونی راحت هدف گیری کنی. یه بار دیگه از اول توضیح میدم.      
کلت خودشو نزدیک به جین برد با حرکت دست و انگش  تاش شروع به توضیح دادن کرد.
نام.اول چخماق(ضامن) رو بکش بعد قبضه رو محکم با دست راستت بگیر و انگشت دست راستت رو بزار روی ماشه....دست چپت رو هم بزار زیر قبضه یا باهاش مچ دست راستت رو بگیر ....بخاطر این که اگه دست راستت لرزید با دست چپت بتونی لرزش رو مهار کنی.....بعد باید برای تعیین هدف از قسمت شکاف نشانه روی به هدفت نگاه کنی... ببین این قسمتو باید از این شکاف، مگسک رو مابین شکاف قرار بدی بعد از تعیین هدف دستتو محکم نگه داری و ماشه رو بکش و به هدفت شلیک کن....فهمیدی؟
همونطور که به طرف صفحه نشانه گرفته بود حرفشو تموم میکنه.
جین. واقعا لازمه که همچین کاریو انجام بدم؟
دستشو میزاره زیرچونشو به چشمای مشکیی که بی حوصله نگاهش میکرد زل میزنه

نام. از اونجایی که نمیخوام ورودت شبیه توی بیمارستان باشه
با دستش حالت افتادن جینو انجام میده که حرصیش میکنه
نام. بله باید یاد بگیری......حالا بیا اسلحه رو بگیر و گوشیت رو هم بزار.

گوشی صدا گیر رو روی گوشاش تنظیم میکنه و کُلت رو از دستای نام میگیره اولین بار بود که سرمای اصلحه مسخره اذیتش نمیکرد. وقتی اسلحه رو گرفت  نامجون پشت سرش ایستاده بود و این کم کم باعث شد استرسش بیشتر بشه.

نام.سریع تر شلیک کن.
نشونه گیری میکنه و ماشه رو میکشه و شلیک
نام. خطا
بازم شلیک میکنه
نام. خطا
با عصبانیت و دستایی که حالت تسلیم داشت میچرخه سمت نام
جین. یه لحظه میتونی ساکت شی واقعا تمرکزمو بهم میزنی....تو چطور از این فاصله میبینی من خطا زدم یا نه؟

نامجون دکمه ای رو میزنه که باعث حرکت سیبل جلوی جین میشه. سیبل به طرفشون میاد.
نام. خب همونطور که میبینی تمام تیرات خطا رفته حتی یه سوراخ کوفتی هم نتونستی توی این سیبل ایجاد کنی.
با زدن دکمه سیبل رو به سر جای اولش برمیگردونه.

نام. تو اصلا به حرفایی که زدم گوش نمیکنی.
دستاشو دوطرف جین میبره و دستاشو دور دستای یخ زده جین که رو اسلحه بود قرار میده. جین کاملا تو بغلش بود و تنش سرد شده بودو میدونست ابدا نمیتونه شلیک موفقی داشته باشه و چقدر خوب بود. نزدیکی زیادش به پسر بزرگتر داشت دیونش میکرد،دستای گرم نام رو دستاش بود و جوری توی اغوش گرمش فرو رفته بود که نمیتونست تمرکز کنه و نشونه بگیره. تنها چیزی که میفهمید این بود که دلش میخواست برگرده و ببوستش.

For you Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang