𝑮𝒐𝒐𝒅𝒃𝒚𝒆 𝒎𝒚 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍

𝑮𝒐𝒐𝒅𝒃𝒚𝒆 𝒎𝒚 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍 (part1)

Hyunjin

خسته رو صندلیم نشستم و بهش تکیه دادم چشمامو بستم و ساعدمو رو چشمم گذاشتم.
منشیمو صدا زدم.
بعد اینکه تقه ای به در زد اجازه دادم بیاد داخل.
+با من کار داشتید قربان؟
*برو برام یه مسکن با آب بیار.بعدش پرونده هایی که دیروز بت دادم بیار چکشون کنم.برا امروز جلسه رو کنسل کن میخوام زود برم خونه وتمام قرار ملاقاتارو‌کنسل کن.
تعظیمی بم کرد.
+چشم قربان.
سرد نگاش کردم.
*خب؟برو دیگه کارایی که گفتمو انجام بده اول از همه قرصو با آب بیار.
+چشم.
تعظیمی کرد و رفت بیرون.برام یه مسکن با آب اورد سریع خوردمش.چشممو روهم گذاشتم و آروم سرمو ماساژ دادم.
تنها چیزی که الان آرومم میکرد حمام و خواب بود.بعد از اینکه بابام مرد تمام ارثش به من رسید منم با تمام توانم شرکتشو اداره میکنم ولی گاهی وقتا واقعا نیاز به استراحت دارم.همون طور که چشمام بسته بود داشت خوابم میبرد یهو گوشیم زنگ خورد.
از خواب پریدم.شماره رو نگا کردم بازم مامانم عین همیشه میخواست غر بزنه بهم که وقت ازدواجمه.با کلافگی تلفنو جواب دادم‌.
*بفرما مامان.
_پسرم دختر داییت اومده بیا میخواد...
دسمو مشت کردم که اعصبانتمو کنترل کنم نذاشتم حرفشو تموم کنه گفتم‌.
*مامان بگو منتظر من نباشه و انگار بادت رفته من تو یه خونه جدا زندگی میکنم هوم؟انقدرم وقتی اون بچ اونجاس هی زنگ نزن بگو بیا بیا‌ همین طوریش کارا ریخته رو سرم عصابم بهم ریخته پس بهم انقدر گیر نده.
گوشیو قطع کردم و با اعصبانیت کتمو گرفتم و از دفترم زدم بیرون سوار ماشین شدم و رفتم خونم.



(ماشین هیون^^)
بعد چند مین رسیدم خونه.یه دوش گرفتم و با حوله ای که به پایین تنم بسته بودم اومدم رو تخت نشستم رفتم سر گوشیم.
یه ایمیل ناشناس داشتم.
عا این کیه.
پیامو باز کردم.
√سلام.
*سلام شما؟

(خونه هیون^^)

_________________________________________
{اینم از پارت اول^^}
به نظرتون کی به هیون پیام داد؟
منتظر نظراتتون راجب این‌پارت هستم.
من اولین بارمه رمان مینویسم لطفا حمایتم کنید تنکی ^^
پارت بعدی دوشنبه آپ میشه.
حمایت یادتون تره^^