𝑮𝒐𝒐𝒅𝒃𝒚𝒆 𝒎𝒚 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍 (part4)

306 51 0
                                    

Felix

√هی جونگینا.
همون طور که‌داشت غذا میخورد‌گفت.
•هوم بگو موش موشی.
√ببین یه بار دیگه بگی موش موشی اون زبونتو از حلقت میکشم‌بیرون باهاش ساندویچ درس میکنم بعد میدم بخوری.
پوکر نگام‌کرد.
•هار هار بامزه.
دوباره مشغول خوردن شد.
به کمکش نیاز داشتم شاید اون‌یه چیزی میدونست پوفففف نمیدونم‌چرا دیدن اون انقدر مهمه برام.
√جونگمین.
غذاشو قورت داد.
•هوم.
√میتونی یه کمکی بکنی بم؟
•چه کمکی؟
√هوانگ‌هیونجینو میشناسی؟
•اووووو کی هست‌ صاحب شرکت بزرگ طراحیو نشناسه حالا برا چی میپرسی؟
یعنی ندیدتش؟وای سئوالات داره خفم‌میکنه.
√تاحالا دیدیش؟
•اوم نه عکسی از خودش نمیذاره شرکتشم نرفتم‌تاحالا.
دسشو گرفتم و مظلوم نگاش کردم.
√ترو خدا منو ببر شرکتش.
چشماش از حدقه زد بیرون.
•فیلیکسا دیونه شدی میدونی وقت گرفتن چقدر سخته؟
√لطفاااا من باید برم ببینمش.
•گفتم نه فیلیکس.
•وایسا تو اصن واسه چی انقدر اصرار داری که ببینیش؟
با این حرف جونگین رفتم تو فکر.
دس جونگینو ول کردم.
واقعا براچی انقپر اصرار داشتم ببینمش؟
چرا برام مهمه که چه شکلیه؟
من فقط دو‌ یا سه بار باهاش چت کردم چرا دلم میخواد ببینم چه شکلیه؟
•هی لیکسا....لی فیلیکس کجایی؟
با صدای جونگین به خودم اومدم.
√ها؟چی؟همین جام.
ریز نگام کرد.
•چرا نمیگی براچی میخوای ببینیش؟
به صندلی تکیه دادم.
√پوفففف خودمم نمیدونم.
•هی نکنه....
با لگد زدم به صندلیش.حسی که به هیونجین داشتم نمیدونستم چیه اما قطعا اینی که جونگین میخواست بگه نبود.
√میزنم نصفت میکنم من فقط کنجکاوم ببینم چه شکلیه.
جونگین سفت دساشو به صندلی گرفته که نیوفته.
•چته وحشی باشه.
√اینکارو کردم‌که بیخود حرف زیادی نزنی.
•ایش.
خنده ای کردم که یهو یکی جلو‌چشممو گرفت.....
_________________________________________

{چاجان اینم از پارت 4^^}
به نظرتون‌کی جلو چشم فیلیکسو گرفت؟
نظرتو راحب این پارت.
بوس به همتون لاو‌ام.

𝑮𝒐𝒐𝒅𝒃𝒚𝒆 𝒎𝒚 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍Donde viven las historias. Descúbrelo ahora