minho:
خون جلو چشممو با اون حرف فیلیکس گرفت این بچه این همه مدت داشت جلو چشممون عذاب میکشید و ما متوجه نمیشدیم.
چشمام رو با عصبانیت روی هم فشردم و از لایِ دندون هام غریدم.
_میکشمش اون چانگبین رو زنده نمیذارم.
و بدون توجه به فیلیکس به سمت در بیمارستان قدم برمیداشتم تا زودتر به ماشین برسم.
صدای فیلکس که از پشت سرم میومدو میشنیدم که التماس میکرد کاری با چانگبین نداشته باشم.
"هیونگ هیونگ وایسا هیونگ ترو خدا کاریش نداشته باش...هیونگ قربونت برم وایسا وایسا حرف بزنیم دورت بگردم وایسا ولش کن خواهش میکنم چانگبینو کاری نداشته باش.
در ماشینو باز کردم و همون طور گفتم.
_برو داخل هیونجین بیشتر از منو چان به تو نیاز داره کاری به این کارا هم نداشته باشاون چانگبین تاوان کاراشو امروز پس میده.
جلو ماشین وایساد و دساشو رو کاپوت گذاشت.
"نه نه نمیذارم بری میخوای بکشیش نمیذارم دستت به خون آلوده شده.
سرمو از پنجره اوردم بیرون.
_فیلیکس برو کنار چیکار میکنی دیونه شدی.
چشمای عسلیش پر اشک بود همون طور داد زد.
"آره هیونگ دیونه شدم اول هیونجینو از دست دادم کسی که عاشقشم جلو چشممه ولی مال من نیس الانم تو میخوای قاتل شی نمیذارم اجازه نمیدم.
از حرفش تعجب کردم.
فیلیکس عاشق هیونجینه؟یعنی در حدی عاشقشه که با چانگبین به خاطر اینکه بلایی سر هیون نیاد قرار میذاره؟
باورم نمیشد.
از ماشین پیاده شدم و به فیلیکسی که گریه میکرد و اشکاش عین مروارید برق میزد نگا کردم.
کشیدمش تو بغلم و سعی کردم آرومش کنم گریش هر لحظه بیشتر میشد.
دستمو رو کمرش کشیدم و موهای بلوندشو نوازش کردم و بوسیدم.
_هیششش باشه باشه نمیرم آروم باش.
با دسای کوچیکش لباسمو تو مشتش گرفت.
با گریه شروع به حرف زدن کرد.
"تروخدا هیونگ نرو من طاقت از دست دادن شماهارو ندارم.
یکم از خودم خداش کردم و به چشمای خیسش نگاه کردم صورتش از گریه خیس شده بود.
صورتشو بین دستام گرفتم. دلم آتیش میگرفت وقتی گریه کردن کسی که عین برادر کوچیکمه رو میدیدم.
بهش لبخندی زدم و اشکاشو پاک کردم.
_باشه فیلیکس باشه عزیزم تروخدا گریه نکن هیونگ قربونت بره ببین من اینجام جایی نمیرم قاتل نمیشم هیچ جا نمیرم یکی یه دونه هیونگ همین جام.
کشیدمش تو بغلم و نشوندمش رو صندلیه بیرون بیمارستان..
.
.
.
.
.
.یه لیوان آب دست فیلیکس دادم. آروم شده بود ولی غم از دست دادن عشقش تو چشماش قشنگ معلوم بود.
دسمو رو شونش گذاشتم.
_لیکسا خوبی؟
سرشو به چپ و راست به نشونه نه تکون داد.
به نقطه نامعلومی خیره بود.
"نیستم هیونگ هیچ وقتم خوب نمیشم من هیونو از دست دادم دیگه چطور خوب شم.
_به هیونجین گفتی دوسش داری اون میدونه؟
"نچ...نمیدونه.
بهم نگاه کرد.
"هیچ وقتم نمیفهمه هیچ وقت.
_یاااا فیلطکس چرا تو اونو دوس داری باید بدونه شاید اونم دوست داره.
"نه نه نه هیونگ نمیشه اگه بفهمه من دوسش دارم با چانگبین درگیر میشه همو میکشن من نمیخوام هیونجینو از دست بدم خواهش میکنم لطفا به هیون هیچی نگو به چان هیونگم هیچی نمیگی باشه؟
_اما فیلیکس تو داری نابود میشی بچه پس تو چی؟ هیچ فک کردی نمیفهمم این چند وقته به خاطر هیون چقدر لاغر شدی؟ ببین اگه همه چیو بگی شاید این اتفاقات تموم شه. قول میدم هیونو راضی کنم کاری با چانگبینم نداشته باشه.
دستامو گرفت.
"داغون شدن خودمو حتی مرگ خودمو به جون میخرم اما هیون باید زنده بمونه.
بغض کرد.
"اگه ندارمش حداقل میدونم زندس. لطفا رازمو پیش خودت نگه دار باشه؟خواهش میکنم.
به چشمایی که توش التماس میبارید نگاه کردم.
طاقت نیوردم و دوباره کشیدمش تو بغلم. زد زیر گریه.
_باشه باشه هیششش گریه نکن به کسی نمیگم.
سرشو بوسه ای زدم.
عاقبت این دوتا بچه چی میشه؟یعنی بهم میرسن؟ هیونجین و فیلیکس یعنی میتونن باهم باشن؟
خدایا خودت کمکشون کن بهم برسن. مانعه های سر راهشونو بردار..
.
.
.
.
.changbin:
'میشنوم بگو.
•قربان کارا تمومه.
'خوبه تانصف روز وقت داری همه چیو آماده کنی. پاسپورت منو فیلیکس که میدونی باید جعلی باشه بیلطا هم رزرو کن فردا باید اینکار تموم شه.
•چشم ولی آقا فیلیکس اون میخواد با شما بیاد.
داد زدم.
'اونش به تو مربوط نیس مردک کاری که گفتمو بکن.
•چ....چشم معذرت میخوام.
گوشیو قطع کردم و انداختم یه گوشه لیوانی که توش ویسکی بود رو تکون دادم.
نیش خندی زدم.
پس از کما اومدی بیرون هوانگ هیونجین ولی من نمیذارم فیلیکس برا تو بشه فردا که با خودم بردمش اون دور دورا بعد این تویی که تو حسرتش میسوزی هیونجین.
هرگز هیچ وقت فیلیکسو به تو نمیدم اون برا منه هم جسمش هم روحش..........................................................................
هلووووو من اومدم با پارت 15.
خوشگلام امیدوارم خوشتون بیاد دیگه دیدم خیلی دیر شد ببخشید دیگه شما مدارس باز شده منم وقت نمیکنم زیاد عاپ کنم آخه سال دیگه کنکور دارم باید خیلی بخونم بازم شرمنده.
خلاصه امیدوارم خوشتون بیاد کامنت و ووت فراموش نشه بوس بهتون
ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝑮𝒐𝒐𝒅𝒃𝒚𝒆 𝒎𝒚 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍
Aksiyonاسم:𝑮𝒐𝒐𝒅𝒃𝒚𝒆 𝒎𝒚 𝒃𝒆𝒂𝒖𝒕𝒊𝒇𝒖𝒍:خداحافظ زیبای من ژانر:اکشن،عاشقانه،درام،طنز. کاپل اصلی:هیونلیکس. کاپل های فرعی:مینسوک،چانمین و.... زمان آپ:دوشنبه ها من متاسفم لیکسی من مجبورم... چرا هیون؟چرا اینکارو میکنی؟... چشماش اشکی بود و برای یه لحظه...