/آهنگ APNA- Dae Jang Geum رو پلی کنید/هوا سردتر شده بود با پیاده شدن از ماشین لرزی کردم که متوجه شد:" سردته؟
هنوز گیج بودم،چرا پیاده شده؟ با تعجب پرسیدم:"چرا..چرا نرفتی؟
نفس عمیقی کشیدو مهربون نگام کرد :" میخوام پیادهروی کنم امشبو...
_دیوونه شدی؟ هوا سرده، هنوز کامل خوب نشدی...اصلا میدونی چقدر راهه تا کمپانی...
نزدیکم شد...با تعجب نگاش میکردم، چرا هیچی نمیگه...آروم موهامو نوازش کرد،چشماش مهربون میخندید:" نمیدونی وقتی نگرانم میشی چقدر ذوق میکنم... دلم میخواد... دلم میخواد همیشه مریض باشم...یا...
سرشو انداخت پایین،با بغضی سرشو بلند کرد :" گفتی امشب گریه ممنوعه مگه نه؟
مهربون لبخندی زدم:" اگه مریض باشی حال من بد میشه...پس دیگه این حرفو نزن..
آروم بغلم کرد، چشمامو بستمو بغلش کردم،چقدر گرم بود... میون بازوهای قوی و مهربونش غرق شده بودم...نفس عمیقی کشیدم تا بوی همیشگی شو بیاد بیارم... آروم موهامو نوازش میکرد:" هانایی... من چیکار کنم؟
دلم ریخت، خیلی سوال سختی بود... من باید چه جوابی بدم؟ همونطور که تو بغلش نوازشم میکرد پرسید:" من...واقعا نمیتونم فراموشت کنم...وابستت شدم
حلقه ی دستامو محکم کردمو به خودم فشردمش،هیچی نمیگفتم چون جوابی نداشتم... دیگه حرفی نزد،مدتی همون حالت موندیم،نسیم خنکی وزید...نگرانم شد،منو از خودش جدا کرد... کوچه تاریک بود ولی چشمای خیسش زیر نور ماه معلوم بود... مهربون نگام میکرد، دستمو روی صورتش گذاشتمو اشکاشو پاک کردم،با بغض گفتم :" مگه بهم قول ندادی؟
لبخندی زدو دستامو گرفت:" ببخشید...
بوسه ای به روی دستام زدو آروم با صدایی که راضی نبود گفت: برو تو سرده...
دلم نمیخواست برم،کاش امشب تموم نمیشد،کاش تو پرو گیر میکردیم و هیچوقت بیرون نمیومدیم..ولی..
YOU ARE READING
Don't Far Away | Complete
Fanfictionگاهی تو زندگی مجبوری تصميمایی بگیری که به نفع همه باشه.. من عاشقت بودم اما نمیتونستم نابود شدنت رو ببینمو بی تفاوت بگذرم! 🎖 1.#GirlXBoy 🎖 1. #JK 🎖 2. #Hate