𝐀𝐬 𝐁𝐥𝐮𝐞 𝐀𝐬 𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭
𝐒𝐡𝐢𝐫𝐢𝐧𝐎𝐨
#Ch14لبهی جلویی کشتی نشسته و چونهاش رو روی سرِ شیرمانند کشتی گذاشته بود و هر چند لحظه یکبار دوربین چوبیش رو بالا میآورد تا خبری از فرستندهها به دستش برسه.
اینبار بدون فکر، کار نکردن و فقط سه نفر رو به داخل جزیره فرستادن تا اگه امن بود بقیه هم وارد بشن و اگه اون سه نفر دیر کردن، به این نتیجه میرسیدن که این یکی هم به خطرناکی قبلیه!
پاهاش رو تاب میداد و درحالی که تمام حواسش به جلوش بود به وراجیهای دوست دندونخرگوشیش گوش میداد.
- هی بک حواست هست؟
- چی؟جک که دیگه از این حواسپرتی دوستش کفری شده بود، از پشت روی کمرش خم شد و دوربین رو ازش گرفت تا ببینه بکهیون محو چی شده و وقتی چیز خاصی ندید با اخمهایی توی هم سمتش برگشت.
- اونا تازه رفتن بک! به همین زودی نمیان.بک هوفی کشید و سمت دوستش برگشت.
- خیلی خب دیگه نگاه نمیکنم. چی میگفتی؟جک که از این پیروزی کوچیکش خوشحال شده بود لبخند دندوننمایی زد و پاهاش رو توی هم قفل کرد.
- دیگه نمیخوای پارک چانیول رو اذیت کنی؟
- نه!بلافاصله جواب و با اخمکردن نارضایتیش رو کامل نشون داد.
- یادت رفته همین دیروز داشت من رو به کشتن میداد؟ نمیتونیم همینجوری اذیتش کنیم. باید دنبال راههای بهتری باشیم.جک که با جملهی اول شاهزاده قیافه ناراحتی به خودش گرفته بود، کمکم با رسیدن بک به انتهای جملهاش نیشخندی زد.
- حق با توئه...
- حالا که راضی شدی دوربین رو بده بهم.پسرک با بیقراری گفت و سمت دوستش خم شد طوری که اون رو از پشت توی کشتی انداخت اما بیتوجه بهش دوباره نگاهش رو سمت جزیره داد و اینبار با دیدن اون سه نفر درحالی که دستشون رو به نشونهی امنبودن تکون میدادن با هیجان از جاش پرید.
جک درحالی که باسن بیچارهاش رو میمالوند از جاش بلند شد و درحالی که اخم داشت پشت بکهیون شروع به دویدن کرد.
- برگشتن. جزیره امنه!بکهیون میدوید و فریاد میزد و خیلی زود خودش رو به وسط کشتی رسوند.
چان با شنیدن سروصدای بک از اتاقش بیرون اومد و دوربین کوچیک و مخصوص خودش رو از جیبش بیرون آورد و با دیدن خدمهاش توی ساحل سری تکون داد.
- همگی به سمت جزیره!
خلاصه اعلام کرد و منتظر موند تا همه داخل آب بپرن.
ESTÁS LEYENDO
𝐀𝐬 𝐁𝐥𝐮𝐞 𝐀𝐬 𝐘𝐨𝐮𝐫 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭🌊
Fanfic⦁ ژانـــر: فلاف، رومنس، انگست، تاریخی، اسمات ⦁ کاپــل: چانبک، سکای(ورس) ⦁ نویسنـــده: @Shiexoin1 ⦁ چنـــل: @AsteriaFic بکهیون،شاهزاده دو رگه بریتانیا که قایمکی وارد کشتی کشورش میشه تا به عنوان یکی از خدمه، توی سفر دریایی پر از خطر حضور داشته باشه...