جوجه ی مامانی!
نمیدونم این چندمین نامه ایه که برات می نویسم،
نمیدونم اصلا قراره این نامه ها رو بخونی یا نه،
از اون روز که ...بیخیالش...
یه ترسی افتاده به جونم که شاید بعد از به دنیا اومدنت نتونم ببینمت...
می ترسم نباشم پیشت دخترم!
تو تمام دار و ندار منی،
میخوام بدونی چقدر عاشقتم، اگه وقتی اینو میخونی پیشت نیستم می خوام بدونی هر جایی که باشی، هر جا که باشم تو تمام زندگی منی.
اگه پیشت نیستم میخوام یه چیزایی رو بدونی،
من خوش بخت بودم دخترم،
بابات بهترین مرد دنیاست،
میدونی مامانی، روز اولی که باباتو دیدم یکم ترسناک بود، البته همه ی اینا مال قبل از این بود که بشناسمش!
ماهِ من، دختر یکی یدونه ام...
اگه بابات یه وقتایی باهات تندی میکنه ناراحت نشی ها، فقط کافیه توی عمق چشماش نگاه کنی تا ببینی بابا جیمینت پشت اون اخم و نقاب بی رحمش چه موجود مهربونیه
ازت می خوام پناهش بشی دخترم، توی روزایی که یه تکیه می خواد کنارش باش، بهش بگو که همه چیز درست میشه و از پسش بر میاد، اون واقعا از پسش بر میاد چون اون یه جنگجوی قدرتمنده...
بابات همون پرنس با اسب سفید قصه هاست، همون گلادیاتور قهرمانی که مردمو نجات میده...
ولی من قرار نیست بهت یاد بدم بشینی تا یه مرد بیادو دستتو بگیره، تو باید اونقدر محکم و قوی بار بیای که پناه پدرت بشی...
تو باید قبل از اینکه عاشق بشی خودتو دوست داشته باشیو برای ارزوهات بجنگی.
تو به خاطر دختر بودنت قرار نیست ضعیف و ناتوان باشی، تو دختر جیمینی! پارک جیمین قدرتمند، بابای تو ادم کمی نیست
شاید مامانت قوی نباشه، من نمی تونم به اندازه ی بابات محکم و قوی باشم، نمی تونم چون سایه ی پدری مثل بابا جیمینت بالای سرم نبود...
ولی من به خاطر تو خیلی جنگیدم مامان، با احساسات خودم، با مشکلات پیش روم، خیلی جاها کم اوردم ولی تو ، فکر تو نذاشت پا پس بکشم، اگه خیلی قبل تر همه چیو تموم نکردم به خاطر توعه
من دلم میخواد باشمو قد کشیدنتو ببینم، اولین قدماتو، اولین کلمه ای که قراره به زبون بیاری، مدرسه رفتنتو، دانشگاه رفنتنو...
عاشق شدنتو...
میخوام اینا رو ببینم ، با تمام وجودم میخوامش اما...
اما اگه نشد، اگه نیستم ، به عشقم شک نکن، فکر نکن تنهات گذاشتم، من همیشه کنار تو ام، توی قلبت، همیشه برات دعا میکنم و دلم قرصه چون بابات حواسش به همه چیز هست
ESTÁS LEYENDO
🦋the silent cry of love🦋
Fanfic__completed__ من فریاد کشیدم... فریاد کشیدم اما... یه فریاد خاموش... فریاد من به گوش هیچ کس نرسید... نه تو و نه هیچ کس دیگه... فریاد من خاموش بود... تو نمی شنوی... هیچ وقت نمی شنیدی... البته حق داری، بین من و تو به اندازه ی یه دنیا فاصله ست، تو... پ...