وقتی از افکارش اومد بیرون دید که جیمین لباس هلش رو در اورده و خودش رو بین ملحفه ی تخت پیچ و تاب میداد
به سمت جیمین رفت و شلوارش رو اروم در اورد
-شت...تو چرا انقدر خوبی
با دیدن رون های پر جیمین یاد شب هایی میوفتاد که خواب سوراخ و کبود کرد اون رون هارو میدید و ناله ای کرد
-توی دومین رابطمون حتما انجامش میدم
جیمین با حس ازاد شدن پاهاش پاهاش رو از هم باز کرد.یونگی بوسه ی کوتاهی روی قسمت داخلی رون جیمین گذاشت که جیمین ناله ای دهنش خارج شد
*اومممم...اهههه...میونگییی
قسمت داخلی رون چپش رو بوسه بارون کرد و با هر بوسه ی سردی که میگذاشت به خاطر داغ بودن بدن جیمین ٬جیمین ناله ای میکرد و تنش میلرزید
*اومممم...بوی...عاحح...دارچین و قهوه میاد
تک خندی زد
-بهت گفته بودم مادرم گرگینه بوده جیمینم
*جیمین اینجا نیست
-خب من اسم گرگشو نمیدونم
*اومممم...جی-ام
-هوم...جی ام....
*تو...تو الفایی
یونگی بوسه ی دیگه روی رونش کاشت و گفت:اوهومم
و لیسی به رونش زد
*ایییییی....عاححح...الفاااا...بیشتررر
یونگی مثل بچه گربه ای که بعد از کلی گرسنگی بهش شیر دادن شروع به لیسیدن رون جیمین کرد و بعد از چند دقیقه بوسه ای روی رونش گذاشت و روی جیمین خیمه زد
-مزه ی خامه و بلوبری میدی
و به سمت نیپل سمت راستش رفت و شروع به مکیذن نیپلش کرد و با دست راستش سینه ی سمت چپش رو ماساژ میداد
جیمین هم همینجوری به ناله کردن ادامه میداد
یونگی اروم انگشت اشارش رو وارد جیمین کرد که جیمبن به خاطر باکره بودنش به سختی تحملش کرد و جیغ ارومی زد
-شششششش...اروم باش فرشته کوچولوی من....اروم....
انگشت دومش هم وارد کرد و شروع کرد به باز و بسته کردن انگشت هاش
از شدت لذت ناشناخته ای که بهش وارد شد همون موقع کام شد و بعد از ناله ی طولانی ای به خواب رفت

ВЫ ЧИТАЕТЕ
𝓑𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂 𝓬𝓱𝓲𝓬𝓴𝓮𝓷
Фэнтези+تو ولم کردی -مجبور بودم +حتی بهم نگفتی بچه دارم -باید ازتون محافظت میکردم +لعنت بهت....لعنت به اون.... با دیدن بچه ای که از پشت اون اومد بیرون دهنش بسته شد +خدای من -شبیه توعه....خیلی شبیه توعه @پاپا؟این آقاهه آپاست؟.... gener:fluf,mperg,werewolf...