5

371 57 1
                                    

اهنگ love is gone رو پلی کنید









با تکشر

جیمین بغض کرده به یونگی نگاه کرد
*چچ...چرا؟
-چی چرا؟
*چرا خودتونو عذاب میدید؟شما باید عاشق جفتتون باشید...نه من....ش...شما...
و شروع به گریه کردن کرد
*من از همون اول دوستون داشتم ولی به روی خودم نیاوردم...ا...این عشق نبلید وجود داشته باشه...ن...نباید منو دوست داشته باشید

با دیدن بغض جیمین جلو رفت
-از کجا میدونی که جفت من تو نیستی؟
*احتمالش کمع...درسته من از دسته ی اشراف زادع ی گرگینع هام ولی با وجود اینهمه اشراف زاده ی خون اشام ها منتخب بودن من خیلی
کمتره
با چشمایی که یونگی عاشقشون بود بهش نگاه کرد
*بهم یه قولی میدید؟
-چی؟
*اگه جفتتون بودم تا اخر باهاتون میمونم ولی اگه نبودم لطفا من رو بکشید
-چیییییی؟م...منظورت چیه؟
جیمین لبخند قشنگی زد و گفت
*من قصد ندارم که زندگیتون رو جهنم کنم .... من فقط میخوام که خوشحالی شما رو ببینم ...و خب وقتی شما ازدواج کنید....هر اتفاقی بینتون بیوفته من احساس میکنم مقصرش منم....و نمیخوام اینجوری باشه
جلو تر رفت و صورت یونگی رو قاب گرفت
*قول میدی ......
با تردید جملش رو ادامه داد
*میونگی!
یونگی بغض بدی کرده بود که با شنیدن لقبی که عشق طلاییش بهش داده بود خنده ای کرد و باعث شد بغضش فراموش بشه
-به یه شرط
جیمین سوالی نگاهش کرد
-برای امروز موهاتو ابی کنی و نیای پیشم تا موقع ی جشن تا اون جا از زیباییت با موهای ابی سکته کنم و دوتایی بمیریم با هم ...هوم؟خوبه؟اگه من زود تر مردم به کوک میسپارم بکشتت
و جفتشون شروع کردن به خندیدن

*مرگ ولیعهد خوناشام ها در روز تعیین جفت توسط موهای ابی خدمتکار شخصی ایشان

صدای خنده های یونگی بلند شد و جیمین اروم زمزمه کرد
*I love the way that I make you laugh
(عاشق اون موقع هام که باعث میشم قهقهه بزنی)
یونگی که به خاطر خوناشام بودنش شنید ادامه داد
- I love the way that you make me jelous of my heart cause it is on your hand
(عاشق موقع هاییم که یه کاری میکنه به قلبم حسودی کنم چون تو دستای توئه)
جیمین لبخند خجلی زد
*برم؟
-رنگ ابی یادت نره
*چشم...

𝓑𝓵𝓾𝓮𝓫𝓮𝓻𝓻𝔂 𝓬𝓱𝓲𝓬𝓴𝓮𝓷Where stories live. Discover now