اپدیت فول اسمات💦🔥3rd Pov
"مطمئنی اماده ای؟"
"هیچوقت مطمئن تر از امروز نبودم!"
جنی بعد از شنیدن حرف لیسا به جون لبای سرخش افتاد.
کم کم کمرشو خم کردو همونطور که لبای گرمشو میمکید روش خیمه زد.
پیرهن لیسا رو از تنش خارج کرد و با انگشتای کشیدش بدن دوس دخترشو لمس کرد. پوست سفید لیسا زیر انگشتاش احساس خیلی خوبی بهش میداد.
لیسا با ناله ای کوتاه از لباش جدا شد. دستشو سمت لباس جنی برد و بی صدا بهش فهموند که درش بیاره.
"میدونم من اولین کسی نیستم که باهاش رابطه داری اما کاری میکنم تا امشب بهترین رابطه عمرتو تجربه کنی"
جنی لبخندی زدو گردن کشیده لیسا رو نرم بوسید.
"اولین بارت قراره رویای بشه لیس ، بهت قول میدم"
لیسا دوباره لباشو روی لبای پر و نرم جنی گذاشت و اجازه داد دستای جنی تمام قسمت ها بدنشو کشف کنه.
دست جنی اروم اروم زیر شکم لیسا خزید و وارد شلوارش شد.
انگشتاشو توی گرمای تن لیسا فرو کرد و از احساس خیس شدن انگشتاش لذت برد.
لیسا به خاطر حس عجیبی که بهش داده شده بود زیر جنی وول خورد و نالش تو دهن جنی خفه شد.
جنی خمار انگشتاشو روی کلیت لیسا چرخوند و دم گوش لیسا لب زد.
"تو خیلی فوق العاده ای لیسا"
لیسا به خاطر این حرف جنی توی شکمش پروانه ها شروع به پرواز کردن و ناله بلندی از بین لباش خارج شد. لبای چاقشو به ترقوه های جنی رسوند.
جنی شلوار لیسا رو پایین کشید. شورت زیبای بنفش رنگ که از این به بعد مورد علاقه جنی خواهد بود رو با احتیاط در اورد.
جنی پاهای لیسا رو از هم باز کردو با پوسی صورتی و خیس لیسا مواجه شد.
"خیلی زیبایی!"
لیسا به خاطر تعریف جنی و لخت بودن جلوش ، گونه هاش شروع به اتیش گرفتن کردن.
جنی انگشتاشو به طور دایره وار روی ورودی لیسا می کشید و نوک سینه های حساس لیسا رو میمکید.
لیسا به شاهکارش روی ترقوه های جنی نگاه کرد و احساس غرور میکرد. حالا همه میدونستن که جنی صاحب داره.
"انجامش بده جنی!"
جنی به چشمای دختر ریز نقش زیرش انداخت. وقتی رضایتو در چشمای دخترش دید ، دو تا از انگشتاشو اروم واردش کرد و ناله های لیسا رو توی دهن خودش خفه کرد.
لیسا ولو خوردو اجازه داد تا جای بیشتری برای انگشتای جنی فراهم بشه. جنی ظربه ای اروم به حفره تنگ و باکره لیسا زد ، لیسا برای جلوگیری از سروصدای زیاد لب پایینیشو گاز گرفت.
YOU ARE READING
ғᴏʀʙɪᴅᴅᴇɴ ʟᴏᴠᴇ
Fanfiction|complete| 'عشق ممنوعه' دنیا هیچوقت یه ساز نمیزنه یه روز روی خوششو نشونت میده و یه روز جوری بهت پشت میکنه که نتونی پاشی این تویی که باید انتخاب کنی اینکه باهاش کنار بیای یا باهاش بجنگی کنار اومدن باهاش راحت تره نه؟! ''همه چیزم بودی اما همه چیزمو ازم...