CHAPTER 20

951 181 334
                                    

سوم شخص

در سالن رو باز کرد و با قدم های محکم داخل شد، نیم نگاهی به پسر کوچیکتر انداخت و سعی کرد قالب سرد خودش رو حفظ کنه، حالا که به بی رحمانه ترین روش ممکن رد شده بود، باید خودش رو قوی نشون میداد تا در نظر جونگ کوک؛ ضعیف جلوه نکنه....

حتی الان هم نگران این بود که تو نگاه پسر چطوری به نظر میاد، با این اوصاف فکر فراموش کردنش که به تازگی به سرش افتاده بود کاملا منتفی بود، چطور میتونست وقتی عین احمقا هنوزم دنبال توجه جونگ کوک بود؛ فراموشش کنه؟؟

ته:گرم کردی؟؟

به سردی گفت، طوری که پسر کوچیکتر جلوی خودش رو برای حرف زدن گرفت و تنها سرش رو تکون داد

ته:این چند مدت نشد درست تمرین کنیم، امروز روی حرکات رزمی کار می کنیم؛ گارد بگیر....

وقتی پسر کوچیکتر پاهاش رو کمی از هم فاصله داد تا گارد بگیره، بدون اینکه فرصتی برای گرفتن دستاش جلوی صورتش بهش بده؛ مشت محکمش رو تو گونش فرود آورد....

ته:درس اول، باید توی سریع ترین زمان ممکن گارد بگیری؛ وقت زیادی نداری....

جونگ کوک که به خاطر ضربه تهیونگ قدمی عقب رفته بود، تایید کرد و مشت بعدی توی گونه دیگش فرود اومد

ته:درس دوم، ممکنه حریفت با حرف زدن حواست رو پرت کنه؛ باید مراقب باشی تا این فرصت رو بهش ندی....

جونگ کوک که از شدت ضربه ها کمی گیج میزد، چشماش رو بهم فشرد و اینبار با درد شدی که پشت زانوش احساس کرد زمین خورد

ته:درس سوم، نقاط آسیب پذیر بدنت رو بشناس، نذار حریفت بهشون ضربه بزنه؛ در عوض با پرت کردن حواسش سعی کن خودت اینکار رو انجام بدی....

وقتی دید پسر از جاش تکون نمیخوره، روی شکمش نشست و اینبار مشتش رو که بالا برده بود؛ به سرعت به طرف ترقوه مرد کشوند و در میلی متریش نگه داشت

ته:درس چهارم، وقتی میفتی سریع بلند شو، اگه حریفت سرعت عملش بالا باشه، جلوی بلند شدنت رو می گیره و با یه ضربه به ترقوه یا گردنت؛ میتونه استخونات رو بشکونه....

به دستش اشاره کرد و ثانیه ای بعد زیر بدن جونگ کوک پرس شد

کوک:درس پنجم، به حرفی که میزنی عمل کن؛ حواس پرت نباش....

با نیشخند گفت و تهیونگ چشماش رو چرخوند

ته:تموم شد؟؟
حالا برو کنار، باید به آموزش دادن برسیم....

با همون لحن سردی که تا الان حفظش کرده بود گفت و جونگ کوک میدونست که تمام این رفتار های خشونت آمیز از روی عصبانیت مرد بزرگتره، خودشم قبول داشت که روشش برای رد کردن تهیونگ زیادی بی رحمانه بوده؛ به همین دلیل این ضربه های دردآور رو لایق خودش میدونست....

MAFIA FAMILYМесто, где живут истории. Откройте их для себя