دید تهیونگ
جونگکوک عجله ای نداشت دستاش به بالا می لغزید و هر بخش رو نوازش می کرد تا بلاخره به جایی که می خواست رسید دور گردنم رو لمس کرد و اشتیاق بیشتری توی من به وجود اورد
پیرهن من قبلا در اورده شده بوذ احساس می کردم الان نوبت اونه"درش بیار"
تنها کاری که می تونست بکنه لبخند زدن بود و مطیعانه از من اعطاعت کنه لبم رو گاز گرفتم و با خجالت نگاهش کردم
جونگکوک با دستاش شانه ام رو لمس کرد و دستاش رو پایین می کشید تا به باسنم رسید"تو خیلی زیبایی"بین نفس های سنگینش زمزمه کرد
احساس کردم دارم مثل یخ اب می شم جونگکوک گونه ام رو بوسید
"مشکل چیه؟"نگران پرسید احساس بچه هارو داشتم خیلی خجالت کشیده بودم جونگکوک گونه ی دیگم رو بوسید و سعی کرد جوابی ازم بگیره
راستش نمی دونم مشکل چی بود چرا انقدر خجالت کشیدم؟همه چیز داشت عالی پیش می رفت و من داشتم لذت می بردم جونگکوک کم کم داشت به لبام نزدیک می شد
"صبرکن" با صدای خفه ای می گم ولی جونگکوک نزدیک تر و نزدیک تر میشه اون متوقف بشو نیست
"وایسا!"با صدای بلند تری گفتم و بینمون فاصله ایجاد کردم
جونگکوک واقعا صدمه دیده به نظر می رسید"چی شد؟"اون با نگرانی می پرسه درحالی که من با انگشتام بازی می کنم
جونگکوک شوکه بود اونقدر که رفت اونطرف اتاق نشست"تو..."مکث کرد و نفس عمیقی کشید"الان ازم متنفری؟"
انگار داشت گریه می کرد نمی دونستم باید چی کار کنم تا هه چیز درست بشه(عشقم ریدی دیگه درست بشو نیست)
"چی...؟نه من"ایستادم و به سمتش رفتم دستاش رو گرفتم
"ازت متنفر نیستم"سعی کردم لبخندی ارامش بخش بزنم
"پس چرا متوقف شدی؟"جونگکوک زمزمه کرد احساس کرده رها شده سرش رو به طرفی دیگه چرخوند تا بغضش رو نبینم
"من قصد نداشتم"سعی کردم سرش رو برگردونم"فقط اتفاق افتاد"چشم هامون بهم گره خورده بود
"منظورت چیه؟......یعنی نمی خواستی؟دوستش نداشتی؟"جونگکوک با گیجی پرسید"نمی شه فقط اتفاق بیوفته"
بدنش نزدیک تر می شد و صداش عصبی تر مچ دستم رو گرفت نگاهش تیره شد
من جرإت نداشتم چیزی بگم شروع به ترسوندم کرد"درد...داره"زیرلب گفتم سعی کردم بیشتر ناراحتش نکنم
وقتی متوجه شد چیکار کرده بلافاصله دستام رو ول کرد چشماش به حالت روشن و غمگین برگشت"خیلی متاسفم.....من متوجه نشدم داشتم چیکار می کردم"اون به شدت عذرخواهی می کرد
^^^^
حدس بزن کی فامیل اشنا رو توی سالن ول کرده داره فیک ترجمه میکنه اونم شب سال نو؟درسته سارو
انی وی پیشاپیش سال نوتون مبارک
با اینکه قرار نیست اتفاق جالبی بیوفته ولی ارزو می کنم امسال براتون بهتر از سال پیش باشه
بوس بوس سال نوتون توت فرنگی
KAMU SEDANG MEMBACA
My b𝒖lly(completed)
Romansaتلاش برای جلوگیری از کتک خوردن روزانه ی قلدر مدرسه می تونه چالش برانگیز باشه.اما اگر قلدر مدرسه تهیونگ رو دوست داشته باشه چه اتفاقی می افته؟ 𝑴𝒂𝒊𝒏 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ~ 𝒗𝒌𝒐𝒐𝒌/𝒌𝒐𝒐𝒌𝒗 𝑺𝒊𝒅𝒆 𝒄𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ~ ?? "تهیونگ"جونگکوک مکث می کند "من میخو...