برای چندمین روز متوالی پا به این سالن گذاشته بود تا شاید بتونه اثر هنری خاص خودش رو پیدا کنه.ولی امروز روز آخری بود که امیدوارانه به تک تک رقصنده ها نگاه میکرد.چون تا تحویل پروژه اش،زمان کمی داشت و اگه موفق به پیدا کردن مدل نمیشد،باید دل به کشیدن موضوعی ساده میداد.
نسبت به روزهای دیگه بیشتر اونجا مونده بود ولی قصد نداشت فعلا به خونه بره؛انگار که بهش الهامی شده تا دیرتر از اون دریای آرامش دل بکنه.
شاید مینهو برای پیدا کردن مدلش به سالن میومد ولی دلیل اصلی اش،آرامشی بود که بهش میداد.هنر،هنرمند و هرچیزی که به اینها ربط داشت روحش رو جلا میداد.
برای پنج دقیقه به خودش استراحتی داده بود تا با خوردن قهوه ای،انرژی روزش رو تأمین کنه.با لیوان قهوه توی دستش وارد سالن شد و وقتی با سکوت مواجه شد،قدمی عقب رفت تا شماره سالن رو نگاه کنه و متوجه شد که اشتباه اومده.
همینکه قصد ترک اونجا رو داشت،شخصی از کنارش به قصد ورود،رد شد.بدون توجه به مینهو که با حیرت به اون خیره شده بود،موبایلش رو برداشت و آهنگ موردنظرش رو پخش کرد.
مینهو منتظر بود تا پسرِ مو قرمز روبهروش،لباس هاش رو عوض کنه اما با همون لباس های ساده و کتونی های کهنه اش شروع به رقصیدن کرد.عجله و اضطراب از تمام حرکاتش معلوم بود و همون موقع بود که مینهو فهمید که اثر هنریش رو پیدا کرده.
اون پسر با وجود عجلهای که داشت،جوری با لطافت و آرامش حرکات باله رو انجام میداد که انگار درحال نوازش بال یک پروانه است یا مثل جدا شدن گلبرگ از شکوفه های صورتی رنگ گیلاس،با زیبایی دور خودش میچرخید و در آخر با افتادن روی آب،دریای قلب مینهو رو پر از موج میکرد.جوری مجذوب پسر شده بود که انگار در نگاه اول اسیر بندهای عشق شده.بعد از تموم شدن رقص پسرک، با قدم های مصممی سمتش رفت و پشت سر او رو به آینه ایستاد.
اما هیونجین جوری توی دنیای خودش غرق شده بود که متوجهٔ حضور مینهو نشد.به دنیای سیاهش فکر میکرد که هر ثانیه گریبان گیرش میشد و اجازهٔ چشیدن طعم زندگی واقعی رو برای لحظه ای به او نمیداد؛تنها راه فرارش گرفتن دست های آهنگ و رقصیدن با حرکات ناشیانه ای است که از بقیه یاد گرفته بود.
صبح زود به سالن بزرگ میرفت تا بالرین های حرفه ای رو ببینه و شب ها خیابون های سئول بودن که اثر کوچیکی از هنرمندای ناشناس رو به رخ او نشون میدادن و هیونجین با غرق شدن در حرکات تمام رقصنده ها برای لحظه ای،دنیای سیاهش رو به دست فراموشی میسپارد.
وقتی متوجه وجود فرد دیگه ای توی سالن شد با وحشت چشم هاش رو باز کرد و از آینه بهش نگاه کرد.برای ورود به اونجا و قرض گرفتن سالن هاشون باید پول پرداخت میکرد و مدتی بود که هیونجین راه مخفی از حیاط پشتی ساختمون برای ورود پیدا کرده بود و هر لحظه امکان این بود که گیر بیوفته و انگار ایدنفعه به دردسر افتاده بود.
مینهو با دیدن صورت وحشت زده پسرک با فکر به اینکه حدس درسته،نیشخندی زد و اجازه برگشتن بهش رو نداد.چونهٔ هیونجین رو گرفت و به سمت آینه نگهش داشت._چرا از دیدن من وحشت کردی؟
+من...خب ترسیدم،حضورت رو اصلا حس نکرده بودم.
_یعنی دلیلش همینه؟مطمئن باشم تو هم رقصندهٔ این سالنی درحالی که ظاهرت داره داد میزنه که پول اجاره همچین جایی و نداری؟دارم اشتباه میکنم؟
ابرویی بالا انداخت و به پسر که انگار بوی دردسر و حس کرده بود نگاه کرد.
+نه اشتباه نمیکنی،دزدکی اومدم.
هیونجین مضطرب چنگی به لباس سفید رنگش زد،با پشیمونی سرش رو پایین انداخت و زمزمه کرد.
+حالا میخوای چیکارم کنی؟
در کمال ناباوری پسر باهاش مخالفت نکرده بود و این فقط باعث شد که مینهو،بیشتر جذب الهه نقاشی هاش بشه.
_میخوام ثبتت کنم.
با دیدن نگاه متعجب و گیج شدهٔ هیونجین نیشخندش رو پررنگ تر کرد،قدمی عقب رفت و شروع کرد به چرخیدن دور پسر.
_میخوام به عنوان یک اثر هنری ثبتت کنم،روی بوم نقاشیم.مدلم شو تا به کسی نگم یواشکی میای اینجا،مدلم شو تا بهت رنگ ببخشم،تو باید بدرخشی.
روبه روی پسرک از حرکت ایستاد و خیره به چشماش ادامه داد.
_لیاقت تو بیشتر از اینهاست.
به لب هاش خیره شده شد و در همزمان که کارتش رو توی دست پسر جا میداد بوسه ای روی لب های درشتش زد و پسر شوکه شده رو با جمله کوتاهی ترک کرد.
_منتظر زنگت هستم الهه نقاشی های من...
هیونجین خشک شده دستی به لب هاش کشید.اون هم جذب مینهو شده بود،اون در حین سادگی،زیبا و نفس گیر بود ولی جدا از همه اینها،انگار هیونجین فرشته نجاتش رو پیدا کرده بود.شاید بالاخره شانس در خونهش رو زده بود و هیونجین بالاخره میتونست به آرزوی چندین سالهش برسه.
با لبخند درخشانی،کارت رو توی جیبش گذشت،سریع وسایل هاش رو جمع کرد و قبل از اینکه دوباره گیر بیوفته،اونجارو ترک کرد.
هیونجین همین امشب به فرشته نجاتش زنگ میزد...
________________________
^~^
YOU ARE READING
𝑺𝒄𝒆𝒏𝒂𝒓𝒊𝒐 ^^
Fanfiction✧˖*°࿐ - مهم نیست چقدر بهم آسیب بزنی،تو همیشه یه مکان خاص تو قلبم داری... #Shuci ^^