بدن سنگینش رو از مرد جدا کرد و خودش رو روی کاناپه انداخت. دستاش رو از هم باز کرد و سرش رو بالا گرفت و خندید.
نگاه به جونگکوک انداخت و به کنارش اشاره کرد که مرد سریع خودش رو بهش رسوند و چشمی در اطراف چرخوند تا هرگونه نگاهی که رو خودشون بود رو تشخیص بده.
مثل یک ساعت گذشته این تنها آیو بود که با چشم هایی خالی از هرحسی و ناخوانا بهشون خیره نگاه میکرد و گاهی از جام در دستش مینوشید.
صورت سمت جیمین چرخوند که با دیدن چشم های بسته ش متعجب جلو رفت و کنار گوشش پچ زد:
_ترنجی؟ خوابیدی؟
_تو که کاری نمیکنی... فقط بلدی خیره نگام کنی.
ابرویی بالا انداخت و بدنش رو به خودش نزدیک کرد، انگشت های بلندش رو به میون گردنش سُر داد و صدای بمش رو کنار گوشش آزاد کرد:
_میخوای نشونت بدم چه کارهایی بلدم؟ هوم؟
جیمین لبخندش رو خورد و گوشه ی لبش رو گزید، پلک بسته سرش رو سمت جونگکوک چرخوند و محدوده ی بیشتر از گردنش رو در اختیار انگشت هاش گذاشت.
جونگکوک نیشخند جذابی زد، چونه ی نرمش رو بین دو انگشت گیر انداخت و سرش رو سمت بالا گرفت، لیسی به لب پایینش زد و در طمع بوسیدنش سرش رو جلو برد.
لب های پفکی جیمین ناخوادگاه با برخورد نفس های جونگکوک به بینیش، غنچه شدن.
تماس سطحی لب هاشون دوثانیه طول نکشید که با ضربه ای که روی شونه ی جونگکوک زده شد، اخم کرده عصبی برگشت.
نگاهش به آیو مثل گرگی درنده بود، هرچی نباشه مزاحم بوسه شون شد.
_میخوام باهات حرف بزنم... الان!!
با لحنی جدی درخواست کرد و راهش رو کشید و رفت، بیشتر لحنش دستوری بود تا درخواستی محترمانه!
عصبی دستی داخل موهاش کشید، نه نمیشد!!
سر سمت جیمین چرخوند و با گرفتن دو طرف صورتش محکم و سریع لب های غنچه شده و منتظرش رو داخل دهن کشید، مکی زد و بلند شد و رفت.اما قبل از رفتن کنار گوشش خم شد و گفت:
_باسنت رو تکون نمیدی تا بیام!
جیمین هاج و واج پلک باز کرد و به رفتنش ناراضی چشم غره رفت.
_عمه؟
_این پسره کیه؟
سوالی که به محض رسیدن بهش ازش شنیده شد.
دست داخل جیب فرو برد و زبونش رو به گونه ش فشرد.
_سوال بعدی؟
آیو جامش رو روی میز گذاشت و خیلی جدی بهش خیره شد.
حرکاتش کنترل شده اما عصبی بودن.
نوع نگاه کردنش، دست هایی راهی برای کنترل خشمش سراغ نداشتن.
VOCÊ ESTÁ LENDO
𝐶𝑖𝑔𝑎𝑟𝑒𝑡𝑡𝑒
Romanceفول پارت فیکشن: سیگار ژانرها: رمنس، رمزآلود، امگاورس، اسمات کاپل: کوکمیـن روز آپ: سهشنبه ها قسمتی از فیک: _وقتی اون شب گیرم انداختی ماه کامل بود! امشبم ماه کامله.. +یعنی امشب سالگرد دیدارمونه.. پس مثل همون شب لازمه بهت سیگار بدم تا خفه شی؟! _نه...