یونگی جیمین خواب رفته رو آروم روی تخت سلطنتیه قصر گذاشت
هنوز صدای جونگکوک توی سرش اکو میشد( فلش بک چند ساعت گذشته )
/ هیونگ... چطوری بگم ... هرچقدر فکر میکنم همه اینا یه دلیل داره ... اون .. اونا .... ینی همون پدرش یا هرکسی که طردش کرد ... فهمیدن که حالش رو ب بهبودیع و الان دارن عذابش میدن
_ چی میگی جونگکوک اونا چطور میتونن همچین کاری بکنن وقتی فرسخ ها باما فاصله دارن؟
/ توی طب پری ها یه راهی برای پری های خطاکاری که بال هاشون قطع شده و فرار کردن وجود داره ... برای اینکه دولت اونا رو به سزای اعمالش برسونه ... البته این برای خیلی سال پیش حدودا ۳۰ سال پیش ... ولی مطمینم ... مطمینم که اون احمقا برای عذاب دادن جیمین اینکارو میکنن
_ ا... از کجا فهمیدن که جیمین بهبود پیدا کرده ... چرا من متوجه نمیشم
/ خب این چند وقته تو همش کنارش بودی درسته؟
یونگی سری تکون داد
/ یادته یه بار گفت توی دوران بچگیش مادرش بخاطر خیانت به پدرش از قصر طرد شد و پادشاه هم کلا بهش محبت نمیکرد ... جیمین هم با دایه ها بزرگ شده ... حالا ...تو این چند وقتی ک اینجا بود تو مثل پروانه دورش میچرخیدی و بهش اهمیت میدادی ... تو علم روانشناسی میگن وقتی برای یه فرد عادی همچین کاری رو میکنی احساس با ارزش بودن میکنه و حالا فکر کن ک جیمین کمبود محبت از اطرافیانش رو هم داشته ... تو بهش اهمیت دادی بهش ارزش دادی ... کاری کردی خودشو دوست داشته باشه ... همونطور ک گفتم بال ها با توجه به حال صاحبشون واکنش نشون میدن ... مطمینا جیمین که از تو این احساسات رو دریافت کرده بال هاش نسبت بهش واکنش نشون دادن ... شاداب شدن یا حتی براق ... و اونا اینو فهمیدن
یونگی اهی کشید و گفت
_ خب الان ... الان چی؟/ اونا برای عذاب دادنش دارن سوزن حاوی خون یک پری رو وارد زخم بال ها میکنن و این درد غیر قابل تحملی رو به جیمین میده ... باید ی کاری بکنیم چون این درد خیلی شدید تر از اونیه که حتی بخواد از ذهنت عبور کنه .... باید بال هاشو پس بگیریم ! .... ولی تا اون موقع باید کنارش بمونی ... چطور بگم ... آم ... خب تو یه بار گفتی که وقتی ذوق میکنه دستاش اکلیلی میشن .... خب تو ... توی باید تمام این مدتی که هست تا بتونیم بال هاشو پس بگیریم کنارش بمونی ... امروز وقتی اونجوری بهت چنگ میزد متوجه شدم مسکن حالش لمس توعه
_ چرا هرچی میگی من بیشتر نمیفهمم ( منم همینطور یونگی منم همینطور )
/ ببین خلاصه بگم ... همه ی پری ها ... برای زمان دردشون یه مسکن دارن که به مرور زمان توی سن ۲۰ تا ۲۷ سالگی میفهمن... جیمین الان ۲۴ سالشه و اونجوری که موقع دردش با هر لمس تو آروم میگرفت مشخصه که مسکنش تو هستی
YOU ARE READING
My rejected fairy🧚🏻✨
Fanfiction( کامل شده ) + پارک جیمین ! تو به دلیل نقض قوانین ، از دنیای پری ها طرد خواهی شد ! و برای مجازات گستاخی به جایگاه والای اعلاحضرت ، بال هاتو از دست خواهی داد... _ نه شما نمیتونید اینکار و بکنید نه نههههه « پری طرد شده ی من | My rejected fairy » کا...