در تمام عمرم پارتی به این طولانی ننوشتم. ۱۱ هزار فاکینگ کلمه!!! حالا شما کامنت نزارین، ستاره نشمارین، کی ضرر میکنه من یا شما؟! ⭐⭐⭐
.
Song: Matilda
Singer: Harry Styles.
یونیفرم ناسای هری
.
با صدای بسته شدن در بیدار شدم اما نرمی تشک تخت و خنکی ملافه بهم اجازه نداد که چشم هام رو باز کنم. دوباره به خواب رفتم و چند دقیقه ی بعد با نوازش دستی روی موهام بیدار شدم. این بار با بی میلی چشم هام رو باز کردم.
روی پهلو رو به پنجره خوابیده بودم. حس کردم که هری پشتم نیم خیز شده و درحالی که موهام رو با انگشت هاش شونه میکنه بهم زل زده. با آرامشی که نوازشش بهم میداد دوباره چشم هام رو بستم.
"ایو"
با استرس اینکه شاید دیرش شده و منتظره که من بیدار بشم یه دفعه چشم هام رو باز کردم و به طرفش برگشتم. انگار اون هم از حرکت ناگهانی من از جاش پرید!
حدسم درست بود. از ظاهر آراسته و لباس بیرونی که پوشیده بود معلوم بود که میخواد به مرکز بره.
"دیرت شده؟ منتظر من بودی؟"
به آرومی خندید و با حالت با مزه ای گفت:
"صبح تو هم بخیر. منم دیشب خوب خوابیدم"
از ریلکس بودنش یکم آروم شدم.
"صبح بخیر. آره خوب خوابیدم. تختت خیلی نرمه."
"قبلا اظهار نظر کردی راجع به تختم و منم ابراز ناراحتی کردم که وجود من کنار تو موقع خواب تاثیری روی خوب خوابیدنت نداشته"
پف زیر چشمم به خاطر خواب باعث شد موقع خندیدن چشم هام کامل بسته بشه!
"منم بعدش نازت رو کشیدم و گفتم دلیل اصلی خوب خوابیدنم بغل گرمت و صدای نفس هات بوده"
نگاهش رو به اطراف اتاق داد و تک سرفه ای کرد تا خجالتش رو پنهان کنه! این میتونه یکی از بهترین تصاویر وقتی تازه چشم هات رو باز میکنی باشه!
CZYTASZ
Counting Stars ☆HS☆
Fanfictionتو منو شیفته ی ستاره ها کردی شاید چون میدونستی یه روزی قراره جزئی از اون ها باشی In 2022