بیست ستاره

229 23 134
                                    

و بازم ۱۰ هزار کلمه
باید بگم افکت گلیچ روی کاور پارت بی دلیل نیست👀
ستاره رو بزنین تا بفهمین ⭐⭐⭐


Song: "Slut!"
Singer: Taylor Swift

Song: Delicate
Singer: Taylor Swift

.

.

در سبک ترین و آروم ترین حالت ممکن از خواب بیدار شدم. انگار که تمام شب روی پر قو خوابیده بودم. نور آفتاب به طور ملایمی از پشت پرده ی سفید پنجره اتاق رو روشن کرد و نشون میداد که اوایل صبحه. نفس های گرمی زیر گوشم بهم فهموند هری در خواب عمیقی به سر می بره. ساعت هفت و چهل دقیقه بود. تعجب کردم که هری هنوز بیدار نشده. انقدر راحت خوابیده بودم که دیگه چشم هام سیر شده بود.

سرم رو چرخوندم و هری رو که سرش روی بالش من بود نگاه کردم. موهای جلوش روی پیشونی و چشم هاش به طور آشفته و زیبایی ریخته شده بود. ( لعنت بهت هری که کچل کردی )

لبخندی زدم و خواستم بوسه ای روی گونه اش بزارم اما پشیمون شدم. فکر دیگه ای به ذهنم رسید و سعی کردم تا جای ممکن بدون سر و صدا از تخت بیرون بیام. از سرویس بهداشتی داخل راهرو استفاده کردم و بعد به طبقه ی پایین رفتم.

نگاهی به کابینت و یخچال انداختم و فکر کردم که چه چیزی برای صبحانه درست کنم. تلاشم رو کردم که یه صبحانه آمریکایی آماده کنم. پس شروع به گریل کردن بیکن و سرخ کردن نیمرو کردم. نون تست رو هم به وسیله توستر برشته کردم و مشغول درست کردن شیر قهوه شدم.

تمام مدت لبخند روی لب هام نقش بسته بود. حس کیفوری و سرمستی رو در جای جای جسم و روحم احساس میکردم. این مسئله که من زودتر از هری بیدار شدم و دارم صبحانه آماده میکنم حس برنده شدن بهم داده بود!

میز رو چیدم و داشتم آماده میشدم که برم هری رو صدا بزنم اما وقتی برگشتم اون رو با یه لبخند خوابالود تکیه داده به دیوار ورودی آشپزخونه دیدم. زیر چشم هاش کمی پف داشت و موهاش همونطور بهم ریخته اما دوست داشتنی بودن. ( -_- )

از دیدنش تعجبم رو نشون دادم و تک خنده ای کردم.

"صبح بخیر هری"

لبخند درخشانی زد و چال هاش طلوع کردن. همونجایی که ایستاده بود جوابم رو داد:

"صبح بخیر ایو. باید بگم جدا سوپرایز شدم"

نوک بینیم رو چین دادم و لبخند خجلی زدم.

"همیشه این تو بودی که زودتر از من بیدار میشدی و صبحانه حاضر میکردی. این باعث خجالتم میشد و حس میکردم چقدر تنبلم. الان حس بهتری دارم که زودتر از تو بیدار شدم"

خندید و دستی به صورتش کشید.

"عالیه. بیدار شدم دیدم کنارم نیستی. اومدم ببینم کجایی و چیکار میکنی. از اینکه تنها بیدار شدم حس بدی بهم دست داد اما الان می بینم ارزشش رو داشت."

Counting Stars ☆HS☆Donde viven las historias. Descúbrelo ahora