Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
- سئول آوریل سال ۲۰۲۰
_ فاک.. کای باید اینو ببینی!
کای سرش رو از توی لپتاپش بیرون آورد و به بکهیونی خیره شد که اینبار با موهای آبی رنگ جلوش نشسته بود.
اون روز بعد از ظهر بکهیون بهش زنگ زده بود و خواسته بود در رابطه با پرونده خالق لبخند ابدی یه دیداری باهم داشته باشن و گپ و گفتی بزنن... و این شد دلیلی که بخاطرش بکهیون، جونگین رو به کافه ای روبه‌روی اداره پلیس دعوت کرده بود. اگرچه بکهیون قبلا کای رو در جریان پرونده قرار داده بود اما این اولین باری بود که حضوری همدیگه رو ملاقات میکردن و درمورد پرونده صحبت میکردن.
کیم جونگین کارآگاه سابق بخش جرایم خشن بود که به دلیل نامشخصی که هیچوقت به بکهیون چیزی در موردش نگفته بود و نمی‌گفت اخراج شده بود. البته باوجود اینکه دیگه تو بخش کار نمی‌کرد، بکهیون همیشه ازش تو مسائل مختلفی که توی اداره کسی نمیتونست حلشون کنه، کمک می‌گرفت. حالا پرونده خالق لبخند ابدی یکی از اون مسائل بود.
_ چیشده بکهیون؟
_ بعد از اینکه پیشنهاد کردی سابقه دبیرستانی کیم جیون و کیم جه رو چک کنم، متوجه شدم اون دونفر و بقیه مقتول‌ها همشون توی دبیرستان سون درس خوندن و از اونجا فارق‌التحصیل شدن. من دیروز عصر قبل از اینکه برگردم خونه یه سر به دبیرستان سون زدم و اونجا با یکی از معلم‌ها آشنا شدم که ۱۵ سال پیش یکی از دانش آموزای اون مدرسه بود. مین یونگ‌هوا!
_ خب؟
بکهیون همون‌طور که دستش رو برای جلب کردن توجه هیونجین تکون میداد، رمز گوشیش رو زد و بعد از باز کردن نوت گوشی، اون رو تو بغل کای انداخت تا مطالبی که نوشته بود رو بخونه و خودش مشغول توضیح دادن نکاتی شد که توی دفترچه اش نوشته بود:
_ اون با کیم جه و کیم جیون و بقیه مقتول ها همکلاسی بوده و یه نکاتی درمورد کیم جه و کیم جیون گفت که پشمام ریخت. به نظر بی ارزش میاد اما من حس میکنم این چیزیه که می‌تونه ما رو به یه مظنون برای پرونده برسونه...
حین حرف زدن، هیونجین به سمت اون دو نفر اومد و با لبخند محوی بهشون خوش آمد گفت:
