𝖢𝗁𝟢𝟥 - 𝖡𝖺𝗌𝗄𝖾𝗍𝖻𝖺𝗅𝗅 𝖼𝗅𝗎𝖻

108 31 4
                                    

ما آدم‌ـهای بدی نیستیم! ما فقط از جای بدی میایم...
🎬Shame

- سئول سال ۲۰۰۵

صدایی که بخاطر دریبل زدن توپ بسکتبال به وجود اومده بود برای مدت کوتاهی قطع شد و همه بازیکن های توی زمین به پسر رنگ پریده اما زیبایی خیره شدن که کنار زمین ایستاده بود و کاپشن قهوه ای رنگی دستش بود.

پسر لب های صورتی رنگ خوش فرم، ابرو های خوش حالت و چشم های گیرایی داشت و همه اینها درکنار هم باعث تناسب و زیبایی چهرش شده بودن. بازیکن های بسکتبال مدتی به پسر لاغر و رنگ پریده خیره شدن و بعد از مدت کوتاهی یکی از اونها به حرف اومد:

_ با کسی کار داری؟

پسر رنگ پریده بهش نگاه کرد. پیرهن شماره چهار تنش بود... پیرهنی که همیشه ییفان میپوشید حالا تن این پسر بود.. این یعنی اون پسر کاپیتان تیم بود. دستش رو بالا برد و به پسری که پیرهن شماره سیزده به تن داشت و با تعجب و نفرت بهش نگاه میکرد، اشاره کرد.

_ با جیهو کار دارم.. کاپشنش... روی زمین افتاده بود.

جیهو اخمی کرد. اون هرزه کوچولو چطور جرات کرده بود به کاپشنش دست بزنه؟ عصبانی بود.. به توپ بسکتبال توی دستش خیره شد و ناگهان فکری به سرش زد.. دستش رو بالا آورد و توپ رو محکم تو صورت پسر کوبید. بعد از اینکه پسر بخاطر برخورد توپ به صورتش روی زمین افتاد، جیهو بلند فریاد زد:

_ توی هرزه چطور جرات می‌کنی به وسایل من دست بزنی؟

به سمت پسری که روی زمین افتاده بود حمله ور شد و بدون توجه به نگاه های متعجبی که اون رو زیرنظر گرفته بودن، اون رو زیر مشت و لگدش گرفت. همزمان که پسر رو کتک می‌زد با صدایی که بخاطر عصبانیت دورگه شده بود فریاد زد:

_ دفعه آخرت باشه باهام صحبت میکنی یا به وسایلم دست میزنی هرزه کوچولوی هرجایی!

- سئول اول آوریل سال ۲۰۲۰

دانش‌آموزان دبیرستان یومی با ترس و کنجکاوی به صحنه جلوشون که شامل سالن ورزشی‌ای بود که دور تا دورش با نوار های زرد بسته شده بود، خیره شده بودن. سالنی که حالا برخلاف چند ساعت پیش کاملا روشن بود و جسد یک مرد وسطش خود نمایی میکرد. دخترهای جوون کنار گوش همدیگه پچ‌پچ میکردن و جسد روی زمین رو بهم دیگه نشون میدادن و پسرهای کنجکاو با نگاه جستجوگر اطراف جسد رو میپاییدن.

تعدادی پلیس درحال بررسی اطراف بودن و تعدادی از اونها به همراه چند پزشک مشغول معاینه جسد بودن. سه دانش آموزی که جسد رو پیدا کرده بودن درحالیکه یکیشون سرتاپا خونی بود به موضوع مورد بحث دانش آموز ها تبدیل شده بودن. چشم گیر ترین منظره هم شامل بیون بکهیون مو صورتی‌ای بود که با هودی گلبهی رنگ و شلوار جین آبی روشن گفته های دانش آموزها رو یادداشت میکرد!

𝖲𝗆𝗂𝗅𝖾 𝗈𝖿 𝗍𝗁𝖾 𝖽𝖾𝖺𝖽 | 𝖪𝖺𝗂𝗁𝗎𝗇Tahanan ng mga kuwento. Tumuklas ngayon